بنیان و اساس آستانه تحمل و حد وجودی آدمی، با عمق اندیشه و قوت تفکر و قدرت اثرمندی او، رابطه وثیق و لاینفک دارد. چرا که، اندیشه موثر و متقن، توانایی درک و رصد عواقب و آثار افعال و رفتارها و اعمال را دارد؛ در صورتی که اندیشه ابتر و عقیم و انتزاعی، از چنین توانمندی بی بهره است. بنابراین، شالوده آستانه تحمل، اندیشه ورزی اثربخش است.
به گزارش شفاف، آستانه تحمل انسان، یکی از نصابها و میزانها و شاخصهای واقعی، یک زندگی معقول و مقبول میباشد؛ زیرا، حفظ زندگی و آبادانی حیات آدمی، با آستانه تحمل و قدرت سازگاری وی، مناسبت دارد. مراد از آستانه تحمل «threshold of tolerance»“sill” تنها اصطلاح روانشناختی و رفتاری نیست؛ بلکه منظور، حد و حدود وجودی و اندیشگی، فلسفی و میزان قوت تفکر است.
آستانه تحمل، حد و اندازه و ترازی است از جنس کم و کیف وجودی، یعنی، اگر کم و کیف وجودی و دامنه اثری انسان، ارتقا و افزایش پیدا کند، به همان میزان آستانه تحمل او، ارتقا پیدا میکنند. پس، شرط بسط و گسترش آستانه تحمل، کشیدگی و امتداد وجودی و فکری و نظری و عملی آدمی ست. به تعبیر دیگر، هر حد و تراز فکری و اندیشگی، اثر معینی را ساطع و ساری میکند. یعنی، آستانهها با اثرها نسبت دارند. بدین سان، آستانه مرز و حد یک اثر با اثر دیگر است؛ مثل، آستانه «در» که مرز اثر و حالت بیرون و درون خانه و منزل است. یا آستانه خشم و غضب با بردباری و آرامش، بیانگر دو نوع وضعیت و اثر است؛ اثر عصبانیت و خشم با اثر عقلانیت و دوراندیشی، یکی نیست. مثل، رخداد و اتفاق یک تصادف و بروز حالت و رفتار دو طرف تصادف. نحوه مواجهه دو طرف تصادف، با نوع اندیشه و قوت وجودی و آستانه تحمل آنان ربط وثیق دارد. بنابراین، میزان آستانههای تحمل با اندازه اثرهای آشکار شده، قرین هستند. کسی که آستانه تحمل پایینی دارد، در مدت کم و زمان کوتاه و بروز مشکل جزئی، مثل همان تصادف غیر عمد، زود عصبانی میشود و کار به مشاجره و منازعه میکشد. گویی، همه معیارها و موازین و اخلاق و مدنیت فراموش میگردد. اما، کسی که آستانه تحمل بالایی دارد، یعنی، از وجود فربه و جان آگاه بهره مند است، از حد خرد خارج نمیشود.
بنابراین، آستانههای تحمل، با ظرفیتها و قابلیتهای کمتر و بیشتر نسبت دارند؛ با پذیرشها و عدم پذیرشها، سر و کار دارند. با حدود تحمل رنج و سختی و رضایت مندی و نارضایتی رابطه دارند و با تاب و توانها و طاقتها، شناخته میشوند. یک راه اصیل افزایش و ارتقای این ظرفیتها و طاقتها، همانا، اندیشه ورزی و فراخی وجودی است. به طور طبیعی، انسان در مقابل مشکلات و فشارها، کم طاقت میشود، اما، پرسش این است که آیا راهی برای طاقت مندی آدمی سراغ داریم؟ این طاقت افزایی با ارتقای آستانه تحمل، کاملاً نسبت دارد؛ آیا اندیشهها و اندیشمندان بزرگ و انسانهای خردمند، در مواجهه با مشکلات و معضلات و سختیها، همانند، انسانهای کوتاه فکر و تنگ نظر عمل میکنند؟ تاریخ و تجربه و زندگی و عقل گواه است بین اندیشههای بزرگ و عمیق و اثربخش و آستانههای بلند وجودی و تحملی، ارتباط وثیق و عمیق بوده است.
آستانه تحمل با آزادگی نیز نسبت لاینفک دارد، زیرا، فکر بلند و وجود وسیع، در اسارت قید و بندهای بی منطق و نامعقول اسیر نمیشود و گرفتار عواقب و آثار، خشم و خشمناکی که همانا، اسارت است، قرار نمیگیرد. یعنی، گستردگی وجودی، سبب فربهیجان و وسعت آگاهی میگردد و قدرت تحمل و بردباری و تفکر را فزون میبخشد. آگاهی عقلانی و علمی نیز، شرط کشیدگی وجودی است. اساساً، با علم و آگاهی وجود انسان بسط و گستردگی پیدا میکنند و با وسعت وجودی، جان و ذهن و عمل انسان معطوف به فهم بهتر میشود. فهم بهتر، که ریشه در اندیشه ورزی و تفکر اثربخش دارد، بنیان تقویت آستانه تحمل است. فهم بهتر، با نوع ادراک و دقت نظر و گونه عمل و اثر آدمی مرتبط میباشد؛ فهم بهتر، دیدن با اندیشه است. درواقع، با اندیشه ورزی، فهم بهتر حاصل میشود و با فهم بهتر، سعه صدر و نظر ظهور میکند؛ سعه صدر گشودگی ابعاد وجودی انسان است، به تعبیر دیگر، سعه صدر، شکوفایی استعدادها و قابلیتهای آدمی ست؛ آستانه تحمل، بدین گشودگی و شکوفایی، بستگی تام و تمام دارد. در واقع، سعه صدر، همان وسعت دید و نظر و فراخی اندیشه و اندیشیدن است. وقتی، از روی اراده و اختیار و آگاهانه، آدمی مشی بردباری و حلم پیشه کند، آستانه تحمل وی افزون میشود. به یاد آوریم در طول تاریخ، چه توانها و انرژیها و منابع و سرمایهها، بابت عدم علم و حلم و بردباری و پایین بودن آستانه تحمل، تلف شده است. نزاعهای کلامی، فلسفی، نظامی، قومی، مذهبی و سو تفاهمهای بیپایان، ریشه در عدم اندیشه ورزی و بالنتیجه کاهش آستانههای تحمل داشته است. مثل، نزاعهای کلامی دوران قرون وسطی و عقب افتادگی انسان و زندگی.
چرا انبیا و عرفا و حکماً و اندیشمندان و دانشمندان، صبور بودند؟ چرا متفکران و مخترعان و مصلحان، تمام عمر با تحمل به تحقیق و کاوش علمی و کوشش اجتماعی ادامه میدادند؟ چرا بعضی ملتها تنبل و بیخیالاند؟ چرا برخی از اقوام سخت کوشند؟ این پرسشها و سوالات بنیادین دیگر، با مبحث آستانه تحمل نسبت دارد. عقلانیت، موجب تحمل افزونتر میشود، چون از امور پشت پرده و پوشیده، آگاهی میدهد، انسان آگاه، انسان شجاع و صبور میباشد، در تاریخ اسلام، امام علی (ع) مثال و مصداق بارز این سخن است؛ در تاریخ ایران، نمونههای فراوان داریم، ابن سینا، چهره بارز شجاعت عقلی و علمیست، و البته غزالی، در کلام و تصوف چنین است. جان سخن این است که، عقلانیت با عصبانیت سازگار نیست و عصبانیت سم و زهر آستانه تحمل است.
اگر دقت کنیم و باریک اندیش باشیم، در مییابیم، رفتارها با رهیافتها مناسبت دارند، رهیافت، نوع نگرش و منظر آدمی را به مسائل و مشکلات ورخدادها و حوادث نشان میدهد، یعنی، رفتار به رهیافت بستگی دارد، رهیافت، همان نوع اندیشه ورزیماست، و رفتار شکل و فرم ظهور آن اندیشه را نشان میدهد. مثلاً، اگر وضعیت آستانه تحمل یک شخص یا جامعه در مرحله هشدار و خطرناک باشد، این حالت بیانگر، قفل شدن رهیافت و اندیشه ابتر و بیاثر است، چون نمیتواند راه باز کند نمیتواند تحمل و تحلیل و تبیین ایجاد کند، نمیتواند اثرمندی پدید آورد وزندگی را پیش ببرد. پس، لازم است به رابطه بین رهیافت و رفتار دقت کنیم، از رهیافت آزاداندیش، رفتار آزادمنشی و آزادگی ناشی میشود، رهیافتهای ما با تفکر و تفسیرهای ما از جهان و انسان و خالق و هستی و جامعه و زندگی، مناسبت و موافقت دارد. و چنین تفسیرهایی، میزان آستانه تحمل را معین و مشخص میکنند، این است که گفتیم، آستانه تحمل، اولاً و بالذات، یک امر وجودی و فلسفی ست و سپس امر روان شناختی.
یک راهکار عملی و کاربردی برای افزایش آستانه تحمل و تفکر، رواج و رونق مباحث خردورزانه است، مثلاً، در ساحت خردورزی و خردورزانه است که نقش اعتقاد به پروردگار عالم و اتکال به قدرت لایزال او، در افزایش و انبساط وجودی و تعمیق آستانه تحمل، عیان میشود. و یا با اندیشه ورزی اثربخش است که آدمی، در مییابد، آستانه تحمل بلند و بالا، با آبادانی زندگی و عمران آبادیها، ارتباط واقعی دارد. اندیشه ورزی به ارتقای نصابهای تحمل و ترازهای فهم بهتر یاری میرساند.
منبع: روزنامه همدلی با درج یادداشتی به قلم محمدعلی نویدی