کد خبر: ۱۰۹۸۴۹
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۳
افراد افسرده اميدي به زندگي ندارند و احساس عجز و ناتواني مي كنند. اميد خود را به خدا از دست ندهيد و يادتان باشد هيچ كس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزي ندارد.
کیهان: افراد افسرده اميدي به زندگي ندارند و احساس عجز و ناتواني مي كنند. اميد خود را به خدا از دست ندهيد و يادتان باشد هيچ كس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزي ندارد.
آيا از مشكل افسردگي رنج مي بريد؟ توصيه ما به شما اين است كه براي حل اين معضل موارد زير را درنظر داشته باشيد:
در مورد افسردگي اطلاعات كافي به دست آوريد و از ديگران نيز كمك بگيريد.
شما مي توانيد براي كسب اطلاعات راجع به افسردگي به كتاب ها و منابع اينترنتي مراجعه كنيد. شما بايد بدانيد ديگران اين مشكل را چگونه حل كرده اند و چه درمان هايي براي اين مسئله وجود دارد.
افسردگي معضل بسيار پيچيده اي است و شما به تنهايي نمي توانيد آن را حل كنيد. معمولا درمان افسردگي روندي طولاني مدت است. بسياري از مردم افسرده نيازي به مشورت با پزشك نمي بينند. اگر انتظار داريد بيماري شما به خودي خود درمان شود در اشتباه هستيد. از قديم گفته اند: «از تو حركت، از خدا بركت» شما نبايد به هيچ وجه از بيماري خود احساس شرمندگي كنيد. ابداً به حرف هاي مردم در اين زمينه توجه نكنيد. افسردگي يك بيماري جدي است كه مي تواند بر اثر عدم تعادل مواد شيميايي مغز يا ساير عوامل ايجاد شود. افسردگي نيز همانند ساير بيماري ها نياز به درمان دارد. در غير صورت از دست آن خلاصي نخواهيد يافت.
اميد خود را به خدا از دست ندهيد
افراد افسرده اميدي به زندگي ندارند و احساس عجز و ناتواني مي كنند. اميد خود را به خدا از دست ندهيد و يادتان باشد هيچ كس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزي ندارد.
توصيه ديگر ما به شما اين است كه به خودتان حرف هاي اميدواركننده بزنيد. شما مي توانيد اين حرف ها را بر روي كاغذ بياوريد و هر روز بخوانيد. حتي اگر خودتان به اين حرف ها اعتقادي نداشته باشيد ترك آنها نتايج مثبت زيادي خواهد داشت. در تمام مراحل از خدا كمك بخواهيد.
رفتار دوستانه اي داشته باشيد
محبت كردن به مردم از نظر روحي تأثيرات مثبت زيادي دارد. بدترين كاري كه يك فرد افسرده مي تواند انجام دهد اين است كه تنها بماند. افسردگي در تنهايي تشديد مي شود. البته فرد افسرده تمايلي به حضور در جمع ندارد ولي او بايد خود را مجبور به اين كار كند.
در يك كلاس هنري يا ورزشي ثبت نام كنيد، دوستان تان را براي صرف ناهار به خانه دعوت نماييد و يا به عيادت سالمندان و بيماران برويد.
خنديدن را از ياد نبريد
به تماشاي فيلم هاي كمدي و مطالعه كتاب هاي سرگرم كننده بپردازيد. بهترين كار اين است كه به همراه دوستان تان بخنديد. خنديدن روي مواد شيميايي مغز تأثير مثبت مي گذارد و باعث مي شود احساس خوبي پيدا كنيد. مشكلات نيز همين تأثير را دارد ولي با مصرف آن بايد خطر چاق شدن را بپذيريد! يكي از همكاران آقاي «الف» هميشه خنده بر لب داشت. او تصميم گرفت با دوستش رقابت كند و به زودي متوجه شد كه لبخند زدن مسري است. وقتي هميشه لبخند بر لب داشته باشيد به نظر مي رسد كه زمان زود مي گذرد و شما احساس آرامش بيشتري مي كنيد. يادتان باشد خداوند همه بندگانش را دوست دارد و مراقب آنها ست پس، نگران چه هستيد؟!
خود را مشغول نگه داريد
همه ما احتياج داريم خود را به كاري مشغول كنيم. اگر براي حل مشكلات ديگران تلاش كنيد كمتر به خودتان مي انديشيد. يادتان باشد احساس شادي مثل بومرنگ است. وقتي شما ديگران را شاد مي كنيد، اين شادي به سوي خودتان برمي گردد.
با كمك كردن به ديگران احساس مي كنيد در اين جهان نقش مثبتي برعهده داريد و اين مسئله به تقويت عزت نفس شما منجر مي شود.
فعاليت هاي بدني را از ياد نبريد
از قديم گفته اند: «فكر سالم در بدن سالم است»، فعاليت بدني در سلامتي نقش مهمي دارد. حتي يك پياده روي ساده، تنفس هواي تازه و تماشاي زيبايي هاي طبيعت بسيار مفيد است.
ورزش بر روي مواد شيميايي مغز تأثير مي گذارد. در ضمن اگر احساس افسردگي مي كنيد اعضاي خانواده خود را در آغوش بگيريد. اين كار استرس را كاهش مي دهد و سيستم ايمني بدن شما را تقويت مي كند، تماس بدن، فشار خون را پايين مي آورد. در آغوش گرفتن براي هر دو طرف نتايج مثبتي دارد.
ميان «تنهايي» و «در جمع بودن» تعادل برقرار كنيد
هرگز نتايج مثبت دعا خواندن را ناديده نگيريد. دعا خواندن راه بسيار خوبي براي حرف زدن با خداوند است و يكي از بهترين راه هاي ضدافسردگي محسوب مي شود. البته تنهايي بيش از حد افسردگي را تشديد مي كند. هرگز در لاك انزوا فرو نرويد. يادتان باشد بايد ميان «تنهايي» و «در جمع بودن» تعادل برقرار كنيد.
اشتباهات ديگران و خودتان را ببخشيد
گاهي انسان بر اثر ارتكاب گناه دچار افسردگي مي شود ولي يادتان نرود كه خداوند مهربان و توبه پذير است. شما نيز بايد خودتان را ببخشيد. خشم نيز احساس سرخوردگي را به همراه دارد و اين احساس به افسردگي منجر مي شود اگر اشتباهات ديگران را ببخشيد احساس آرامش خواهيد كرد.
خانم «ب» كه از همسرش جدا شده بود اميدي به آينده نداشت. او هميشه نگران بود و احساس استيصال مي كرد.
خانم «ب» تصميم قاطع گرفت كه اوضاع را تغيير دهد و با كنار گذاشتن كدورت ها، خشم، نفرت و ترس به آرامش برسد.
خانم «ب» مي گويد: «دشوارترين كاري كه انجام دادم بخشيدن خودم و همسر سابق ام بود. اين كار حتي از مردن هم سخت تر بود!»
خانم «ب» تا حدي حق دارد. بخشيدن خود و ديگران كار آساني نيست ولي اهميت زيادي دارد.
از ديگران قدرداني كنيد.
اگر دچار افسردگي شده ايد به نعمت هايي كه در اختيار داريد فكر كنيد. يادتان باشد افسردگي يك بيماري مهلك و هميشگي نيست و قابل علاج است. شايد احساس كنيد در پايان تونل هيچ نوري ديده نمي شود ولي مطمئن باشيد كه اين طور نيست و شما مي توانيد براي درمان خود گام هاي عملي برداريد. توصيه هاي فوق حتي براي كساني هم كه دچار افسردگي نشده اند مفيد خواهد بود.
منبع:کیهان
آيا از مشكل افسردگي رنج مي بريد؟ توصيه ما به شما اين است كه براي حل اين معضل موارد زير را درنظر داشته باشيد:
در مورد افسردگي اطلاعات كافي به دست آوريد و از ديگران نيز كمك بگيريد.
شما مي توانيد براي كسب اطلاعات راجع به افسردگي به كتاب ها و منابع اينترنتي مراجعه كنيد. شما بايد بدانيد ديگران اين مشكل را چگونه حل كرده اند و چه درمان هايي براي اين مسئله وجود دارد.
افسردگي معضل بسيار پيچيده اي است و شما به تنهايي نمي توانيد آن را حل كنيد. معمولا درمان افسردگي روندي طولاني مدت است. بسياري از مردم افسرده نيازي به مشورت با پزشك نمي بينند. اگر انتظار داريد بيماري شما به خودي خود درمان شود در اشتباه هستيد. از قديم گفته اند: «از تو حركت، از خدا بركت» شما نبايد به هيچ وجه از بيماري خود احساس شرمندگي كنيد. ابداً به حرف هاي مردم در اين زمينه توجه نكنيد. افسردگي يك بيماري جدي است كه مي تواند بر اثر عدم تعادل مواد شيميايي مغز يا ساير عوامل ايجاد شود. افسردگي نيز همانند ساير بيماري ها نياز به درمان دارد. در غير صورت از دست آن خلاصي نخواهيد يافت.
اميد خود را به خدا از دست ندهيد
افراد افسرده اميدي به زندگي ندارند و احساس عجز و ناتواني مي كنند. اميد خود را به خدا از دست ندهيد و يادتان باشد هيچ كس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزي ندارد.
توصيه ديگر ما به شما اين است كه به خودتان حرف هاي اميدواركننده بزنيد. شما مي توانيد اين حرف ها را بر روي كاغذ بياوريد و هر روز بخوانيد. حتي اگر خودتان به اين حرف ها اعتقادي نداشته باشيد ترك آنها نتايج مثبت زيادي خواهد داشت. در تمام مراحل از خدا كمك بخواهيد.
رفتار دوستانه اي داشته باشيد
محبت كردن به مردم از نظر روحي تأثيرات مثبت زيادي دارد. بدترين كاري كه يك فرد افسرده مي تواند انجام دهد اين است كه تنها بماند. افسردگي در تنهايي تشديد مي شود. البته فرد افسرده تمايلي به حضور در جمع ندارد ولي او بايد خود را مجبور به اين كار كند.
در يك كلاس هنري يا ورزشي ثبت نام كنيد، دوستان تان را براي صرف ناهار به خانه دعوت نماييد و يا به عيادت سالمندان و بيماران برويد.
خنديدن را از ياد نبريد
به تماشاي فيلم هاي كمدي و مطالعه كتاب هاي سرگرم كننده بپردازيد. بهترين كار اين است كه به همراه دوستان تان بخنديد. خنديدن روي مواد شيميايي مغز تأثير مثبت مي گذارد و باعث مي شود احساس خوبي پيدا كنيد. مشكلات نيز همين تأثير را دارد ولي با مصرف آن بايد خطر چاق شدن را بپذيريد! يكي از همكاران آقاي «الف» هميشه خنده بر لب داشت. او تصميم گرفت با دوستش رقابت كند و به زودي متوجه شد كه لبخند زدن مسري است. وقتي هميشه لبخند بر لب داشته باشيد به نظر مي رسد كه زمان زود مي گذرد و شما احساس آرامش بيشتري مي كنيد. يادتان باشد خداوند همه بندگانش را دوست دارد و مراقب آنها ست پس، نگران چه هستيد؟!
خود را مشغول نگه داريد
همه ما احتياج داريم خود را به كاري مشغول كنيم. اگر براي حل مشكلات ديگران تلاش كنيد كمتر به خودتان مي انديشيد. يادتان باشد احساس شادي مثل بومرنگ است. وقتي شما ديگران را شاد مي كنيد، اين شادي به سوي خودتان برمي گردد.
با كمك كردن به ديگران احساس مي كنيد در اين جهان نقش مثبتي برعهده داريد و اين مسئله به تقويت عزت نفس شما منجر مي شود.
فعاليت هاي بدني را از ياد نبريد
از قديم گفته اند: «فكر سالم در بدن سالم است»، فعاليت بدني در سلامتي نقش مهمي دارد. حتي يك پياده روي ساده، تنفس هواي تازه و تماشاي زيبايي هاي طبيعت بسيار مفيد است.
ورزش بر روي مواد شيميايي مغز تأثير مي گذارد. در ضمن اگر احساس افسردگي مي كنيد اعضاي خانواده خود را در آغوش بگيريد. اين كار استرس را كاهش مي دهد و سيستم ايمني بدن شما را تقويت مي كند، تماس بدن، فشار خون را پايين مي آورد. در آغوش گرفتن براي هر دو طرف نتايج مثبتي دارد.
ميان «تنهايي» و «در جمع بودن» تعادل برقرار كنيد
هرگز نتايج مثبت دعا خواندن را ناديده نگيريد. دعا خواندن راه بسيار خوبي براي حرف زدن با خداوند است و يكي از بهترين راه هاي ضدافسردگي محسوب مي شود. البته تنهايي بيش از حد افسردگي را تشديد مي كند. هرگز در لاك انزوا فرو نرويد. يادتان باشد بايد ميان «تنهايي» و «در جمع بودن» تعادل برقرار كنيد.
اشتباهات ديگران و خودتان را ببخشيد
گاهي انسان بر اثر ارتكاب گناه دچار افسردگي مي شود ولي يادتان نرود كه خداوند مهربان و توبه پذير است. شما نيز بايد خودتان را ببخشيد. خشم نيز احساس سرخوردگي را به همراه دارد و اين احساس به افسردگي منجر مي شود اگر اشتباهات ديگران را ببخشيد احساس آرامش خواهيد كرد.
خانم «ب» كه از همسرش جدا شده بود اميدي به آينده نداشت. او هميشه نگران بود و احساس استيصال مي كرد.
خانم «ب» تصميم قاطع گرفت كه اوضاع را تغيير دهد و با كنار گذاشتن كدورت ها، خشم، نفرت و ترس به آرامش برسد.
خانم «ب» مي گويد: «دشوارترين كاري كه انجام دادم بخشيدن خودم و همسر سابق ام بود. اين كار حتي از مردن هم سخت تر بود!»
خانم «ب» تا حدي حق دارد. بخشيدن خود و ديگران كار آساني نيست ولي اهميت زيادي دارد.
از ديگران قدرداني كنيد.
اگر دچار افسردگي شده ايد به نعمت هايي كه در اختيار داريد فكر كنيد. يادتان باشد افسردگي يك بيماري مهلك و هميشگي نيست و قابل علاج است. شايد احساس كنيد در پايان تونل هيچ نوري ديده نمي شود ولي مطمئن باشيد كه اين طور نيست و شما مي توانيد براي درمان خود گام هاي عملي برداريد. توصيه هاي فوق حتي براي كساني هم كه دچار افسردگي نشده اند مفيد خواهد بود.
منبع:کیهان
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴۴۴
در انتظار بررسی: ۷۳۹
غیر قابل انتشار: ۳۵۳
حسین
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۴
عالی بود. ممنون
آرتین
۱۹:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۸/۱۴
من برای درمان یکی از دانش آموزانم مراجعه کردم ولی چیز مفیدی پیدا نکردم
محسن
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۲
من بعدازدو سال افسردگی بخاطر قبول نشدن در رشته مورد علاقه ام در دانشگاه دوباره افسرده شده ام خواهشا راهنمایی ام کنید
ناشناس
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۶
میلادارومیه
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
اعظم
۱۷:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
ناشناس
۰۶:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۷
محسن ر
۱۳:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۵
امیدتون رو از دست ندید خدا از هیچ کدوم از بنده هاش ناامید نمیشه پس بنده هاشم نباید از خودشون ناامید بشن.مسلما ذهن و فکر انسان افسرده میشه فکرتو بسپار به خدا و به خدا فکر کن ایشالاخوب میشی.راستی سفر کردن هم خیلی خوبه
میلادارومیه
۲۳:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
Lمسعود
۲۳:۴۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
صدیقه ر
۲۳:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۰۶
ممنون ازمطالب جامع وکاربردی تون
پوریا
۰۱:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۴
تنها با یک تماس درمان شوید چطور ؟؟
من همین امروز به یک دکتر روانشناس زنگ زدم که نوبت بگیرم وقتی پرسیدم هزینه اش چقدره گفتن ساعتی 40.000 هزار تومن و نیاز به چندین جلسه داره.بعد از این تماس احساس کردم دیگه افسرده نیستم.حالا اگه می خوان شماره رو بدم شما هم ایشاله خوب بشین.
واقعا با این تماس تصمیم گرفتم خودم یه کاری بکنم و اومدم گشتم تا رسیدم به اینجا!!!
من همین امروز به یک دکتر روانشناس زنگ زدم که نوبت بگیرم وقتی پرسیدم هزینه اش چقدره گفتن ساعتی 40.000 هزار تومن و نیاز به چندین جلسه داره.بعد از این تماس احساس کردم دیگه افسرده نیستم.حالا اگه می خوان شماره رو بدم شما هم ایشاله خوب بشین.
واقعا با این تماس تصمیم گرفتم خودم یه کاری بکنم و اومدم گشتم تا رسیدم به اینجا!!!
ناشناس
۲۳:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲
منیره
۲۱:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
میلادارومیه
۲۳:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
مهسا
۲۳:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۱
ناشناس
۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۹
معصومه
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۵
سمیه
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۹
صبا
۰۰:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۷
نمیدونم چطور میشه اتفاقای بده زندگی رو فراموش کرد و بهشون فکرنکرد. ای افسردگیه؟
ناشناس
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۶
میلادارومیه
۲۳:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
نیلوفر
۰۲:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۸
امیدوارشدم وآروم تر هم شدم
الهام
۱۵:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
خیلی کمکم کرد ممنون
محیا
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۹/۲۷
خوب بود یکم کمکم کرد اما هنوز کاملا خوی نشدم
ali
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۴
شما نمیدونید اینکه دور و بریات فکرت رو درک نمیکنن و از لحاظ فکری درک نمیکنند یعنی چی؟ مجبوری داخل اتاق راه بروی و با خودت بحث گنی دست آخر میگویند دیوانه شدی؟ وقتی به مادرت اعتراض میکنی که انقدر مطیع پدر نباشمقابل حرف های زورش بایست ولی نمیفهمد چون مادرش به او یاد داده که مطیع شوهرش باشد و او هم به دخترش یاد میدهد و دخترش هم... وقتی اینهارا نمیدانی... وقتی نمیفهمی قرصهای مادرت رسیده به شبی 8 تا چی از بدبختی و افسردگی میدانی؟
ناشناس
۱۱:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۹
مینا
۱۵:۳۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
به نظر من همه راه هایی که توصیه شده مفید می باشد و ازهمه مفیدتر بخشیدن خود و دیگران.و توکل به خدا. به نظر من انسان وقتی ایمانش را قوی کند دیگه دچار این وضع نمیشه. من یه مدته که واقعا از وضعه خودم خسته شدم و همه این راه ها را تقریبا میدونم و نتونستم به درستی انجام بدم چون خیلی کم صبرم. لطفا برام دعا کنید که خدا صبرش را بهم بده. ممنون
mohammad
۰۱:۰۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
ب نظرمن بهترین راه درمان افسردگی رفتن ب سمت خداس.انجام فرایض دینی ونمازخوندن وترک گناهان بهترین وساده ترین راه درمان افسردگیه.اگه توجه کنی آدمای مومن وباخداهیچگاه دچارافسردگی واختلال شخصیت نمیشن.درضمن گوش دادن ب موزیک شادهیچ کمکی ب درمان افسردگی نمیکنه. پیامبرعظیم الشان مادرمورداثرات بسیاربدگوش دادن ب موسیقی چه برروح وروان ومغز وچه برایمان وارتباط باخدااحادیثی دارن
arash
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۹
افسردگی از فکر های منفی میاد ...
اول باید مغزمون رو شستشو کنیم!!!
هرروز این جملات رو با خود تکرار کنید:
1-رضایتمندی از زندگی
2-شماردن نیکوهای زندگی
3-دور کردن گناه از خود
4-شفای روح و روان
5-برداشتن روح ترس
6-ب خود فکر کردن
امیدوارم موفق باشید!
اول باید مغزمون رو شستشو کنیم!!!
هرروز این جملات رو با خود تکرار کنید:
1-رضایتمندی از زندگی
2-شماردن نیکوهای زندگی
3-دور کردن گناه از خود
4-شفای روح و روان
5-برداشتن روح ترس
6-ب خود فکر کردن
امیدوارم موفق باشید!
رضوان
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۲
سلام من خیلی افسردم الانم گریه امونم نمیده که بنویسم , از اتفاقات کوچیک کوه میسازم به چه بلندی . اصلا شاد نیستم ، خیلی کم حرف و کم رو هستم، احساس میکنم هیچکس دوست نداره با من حرف بزنه و به توجهی که به بقیه میکنند حسودیم میشه ، بلد نیستم حرف بزنم مخصوصا جایی که رودر وایسی داشته باشم . به هیچ کاری علاقه ندارم چون میدونم عرضه انجام دادنشو ندارم آخه هزار بار امتحان کردم.دوست دارم هر چه زودتر بمیرم. [خدا نصیب گرگ بیابون نکنه انشالله]
راضیه
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۴
ندا
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۲
میلاد
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۶
من
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۱
ناشناس
۲۱:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
سمیرا
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۶
سوده
۱۸:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
محمدعلی
۱۰:۰۴ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۷
سلام
من هم افسردگی دارم هر چه گشتم درمان دردمو پیدا نکردم ازین افسردگی مبتلا بدرد وزخم معده شده ام الان هم در یک قدمی مرگ قرار دارم اگر کسی کمکم کنه ممنون میشم
من هم افسردگی دارم هر چه گشتم درمان دردمو پیدا نکردم ازین افسردگی مبتلا بدرد وزخم معده شده ام الان هم در یک قدمی مرگ قرار دارم اگر کسی کمکم کنه ممنون میشم
مریم
۲۳:۴۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۲۳
سعیده
۰۳:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲
امیر
۲۰:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
تنها
۲۰:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۱
لعیا
۰۳:۱۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۲
محمدعلی
۱۰:۰۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۷
سلام
من هم افسردگی دارم هر چه گشتم درمان دردمو پیدا نکردم ازین افسردگی مبتلا بدرد وزخم معده شده ام الان هم در یک قدمی مرگ قرار دارم اگر کسی کمکم کنه ممنون میشم
من هم افسردگی دارم هر چه گشتم درمان دردمو پیدا نکردم ازین افسردگی مبتلا بدرد وزخم معده شده ام الان هم در یک قدمی مرگ قرار دارم اگر کسی کمکم کنه ممنون میشم
امیر
۲۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۵
ناشناس
۰۲:۱۴ - ۱۳۹۱/۱۱/۲۹
خدایا ای کاش بیماری روحی به بنده هات نمیدادی من سالهاست ازش رنج میبرم متاسفانه هیچکه درکم نمیکنه بیایید برای شفای هم دعا کنیم دوستان اگه کسی دعایی بلده که واسه افسردگی خوبه بذاره اینجا تاهمه استفاده ببرن ازش
ناشناس
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۵
زهرا
۰۰:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۸
AFSANEH
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۱/۲۹
من افسردگی شدید دارم اضطراب و ترس واز همه بدتر تنهایی نا امیدم کرده چند روزه که معده هم عصبی شده نمیدونم چیکار کنم.دلم میخاد زودتر بمیرم.
ناشناس
۰۰:۲۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۳
Salam Be nazare man behtarin behtarin rahkar ine ke be khoda tavakol konim man khodam ham kheli kharabam az hame nazar vali omido az dast nadadam 2 rah ro be khodam va hame dostan tosie mikonam enshaallah khob shim hamamon
1-Bandegi kardan khoda
2-Varzesh roozane
1-Bandegi kardan khoda
2-Varzesh roozane
ناشناس
۲۱:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
امیر
۲۰:۴۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
سیمی
۰۰:۰۵ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۴
منم حال خوبی ندارم.سردردای عجیبی دارم نمیدونم چکار کنم.ماشالاکه موجای مثبت اطرافمونم مردن
میلادازارومیه
۲۱:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۶
ممد
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۴
جوانی ای جوانی کجایی تو که از دستم برفتی ای جوانی !دوستان افسرده خدا خدا خدا دارو خوبه درمان خوبه اما این بیماری بیشترش بر میگرده به دیدگاه آدم به خدا قدرت خدا بالاتر از هر قدرتیه پس
به خدا حسن ضن داشته باشید و
همه استرس ها و ... واگذار به خدا کنید
مطمئناً کمک میکنه
وعده خودشه
و دروغ نمیگه
به خدا حسن ضن داشته باشید و
همه استرس ها و ... واگذار به خدا کنید
مطمئناً کمک میکنه
وعده خودشه
و دروغ نمیگه
ناشناس
۲۱:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
مهشید
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۵
منم یکی مث همه اونایی که اومدن اینجا... شاید خنده داره! هرکسی یه جوری داره ازین دنیا گله میکنه! یکی شکست عشقی خورده یکی دانشگاه قبول نشده و.... اما درد اصلی من ازونجایی شروع شد که پزشکی قبول شدم! از همون روز لعنتی که پامو گذاشتم خوابگاهو تنهاییام تموم شد! الان 3 ساله! اما چیکارش میتونم بکنم؟؟؟؟؟؟ همه این راههایی که همه توصیه می کنن،واسه من فقط مث مسکنه! اما من نیاز به آنتی بیوتیک دارم!!!!!!
ناشناس
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۹
غزال
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۸
منم همین مشکلاتو دارم . افسرده شدم و تو این مدت چیزای وحشتناکیو تجربه کردم . افسردگی به تو می فهمونه که پیری چیه ؟ سالخوردگی به معنای واقعی چیه ؟ مریضی و پژمردگی یعنی چی ؟ چشاتو باز می کنی می بینی موهات ریخته و همچنان می ریزه ، صورتت جوش می زنه یا کلی چروک افتاده . احساس خستگی ، منگی ، در پشت سر و خیلی دردای عضلانی و بی دلیل دیگه . در طول روز اصلا حال و حوصله هیچ کاریو نداری می بینی دیگه مثل گذشته جذاب نیستی و بدتر از همه اینکه همه به تو به چشم یه آدم ضعیف ، زشت ، خسته کننده و پژمرده نگاه می کنن و هیچکس درکت نمی کنه . من مدتهاست افسرده ام و تجربه های زیادی به دست آوردم . اوایل فکر می کردم مریضم هر دکتری که بگید رفتم و کلی آزمایش دادم هزینه هاش سر به فلک کشید از دکتر عمومی و داروهای گیاهی و طب سنتی بگیر تا متخصص آنکولوژی ، تغذیه ، مغز و اعصاب و .... هیچ مرگیم نبود . کم کم فهمیدم مشکل از جای دیگه نشأت می گیره کلی تو نت تحقیق کردم رفتم پیش روانشناس ساعتی 20000 تومان گفت شما به هیچ وجه مشکل جسمی نداری گفت افسرده ای ....... حالا چی کار باید کرد .....
ناشناس
۲۱:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
تنها
۲۱:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
من حدود 2 سال از شخصیت واقعیم ک یک فرد فعال بودم دور شدم فقط بخاطر قرارگیری در موقعیت کاری
حال خوشی ندارم
گاهی سخت نفس میکشم
خیلی دوست دارم یه تکونی به خودم بدم
اما انگار تمام وجودم میخ شده و سکون شدم تو این موقعیت
کاش مثل بچگیام مثل یکم بزرگ شدنم میموندم
خیلی دلم گرفته
خدایا همه ما رو کمک کن
حال خوشی ندارم
گاهی سخت نفس میکشم
خیلی دوست دارم یه تکونی به خودم بدم
اما انگار تمام وجودم میخ شده و سکون شدم تو این موقعیت
کاش مثل بچگیام مثل یکم بزرگ شدنم میموندم
خیلی دلم گرفته
خدایا همه ما رو کمک کن
ناشناس
۲۱:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
ghazal
۲۰:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۱/۰۲
سلام من خیلی افسرد هام هر چی هم تو این دنیای مجازی دنبال چیزی میگردم که درمون دردم بشه اما چیزی پیدا نمیکنم همش نفسم تنگه و از شدت افسردگی مدام قلب درد دارم.حتی دیگه به جایی رسیدم که خدا رو هم یادم نمی یاد واتقاداتم رو از دست دادم.
نانی
۲۰:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۸
سلام من چند وقته خسلس احساس افسردگی می کنم و به نظر خودم این نتیجه ی تنها شدنم است.من تمام بعد از ظهر خودم رو تو خونه تنهام.مهمونیو ...هم نمیشه به خاطر درسم.همش گریه می کنم و احساس بدبختی.
خواهش می کنم کمکم کنید.
خواهش می کنم کمکم کنید.
ناشناس
۲۱:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
نگار
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۳
من چون امتحان رانندگی قبول نمیشم خیلی افسردم داغونم
میلادازارومیه
۲۱:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۶
ناشناس
۲۱:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
پروانه
۰۲:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۲
مرضیه
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۲۷
آخی دلم واسه نگار سوخت
mehdi
۱۸:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۰
manam salhas k afsordeamo,hich chiz b andaze estrabo V tars az chizay bikhodo alaki aziyatam nemikone va manfibafihay bikhod, fekr mikunam hich chizo hich kas to in donya natone del khoshi bem bede hata arezohay dordastam ,omidam faghat be khodast.
م م
۱۸:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۴
ناشناس
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
آفتاب
۲۱:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۰
عالی بودچون من کسی تواین دنیاندارم ن پدرپیشم ن مادرن برادرون خواهر تنهای سخت اماباخوندن این مطالب فهمیدم خدارودارم آخه خیلی ناامیدشدم ازدرس زندگی و...
ناشناس
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۱/۳۱
من براي درمان افسرگي چكار كنم
سارینا
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۲
سلام خیلی خوشحالم که کسی هست که حرفم درک کنه.اول از خدامیخوام که به همه ما کمک کنه.من یه دخترشادوخوش خنده بودم کسی بودم که همه رو راهنمای میکردم الان تو کار خودم موندم بعدازازدواجم اینقدرشوهرم عذابم دادکه الان بعداز18سال زندگی توسن 33سالگی باداشتن سه بچه.هیچ امیدی به زندگی ندارم وآرزوی مردن میککنم .خیلی کتابهای روان شناسی خوندم پیش دکترروان شناسم رفتم.تنهاراهی که پیش پام گذاشت اینکه جدابشم وطلاق بگیرم.ولی شوهرم طلاقم نمیده ودوست داره زجرکشیدنم وهرروزبیشترببینه نشستم به امیدروزی که خدامن وازاین زجروعذاب نجات بده
ناشناس
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۹
melis
۰۴:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۴
برای افسردگی سوره ناس و سوره عصر خونده بشه خوبه...
ناشناس
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۶
راضیه
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۴
من افسردم،جوری که باهمه دعوا میکنمو قهر،اصلا هم شرایط بد وی که توو خونه ایجاد کرده بودم پشیمون نبودم،نمازمو کامل نمیخووندمو از خدا هم نا مید شده بودم،توی چند روز اخیر 2بار موقع اذان مغرب با گریه از خدا خواستم کمکم کنه،فردای همون روز یه اتفاقه خوشحال کننده واسم می افتاد که الانم بعده 4روز 70% مشکلم حل شده،خدارو شکر،از ته دل امیدوارم شماهاهم خوب شیدو مشکلتون حل شه...
ناشناس
۱۶:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۲
حمید
۰۳:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۰
دوستان عزیز اکثر افسردگی ها بعلت عدم تعادل شیمیائی مغز ایجاد میشود که روانپزشک با تجویز داروی مناسب در مدت حدود 1 تا 2 ماه میتواند آنرا مرتفع نماید. بنابراین حتماً این مورد یعنی مراجعه به روانپزشک نه روانشناس را انجام دهید هزینه اش هم کمتر ار روانپزشک است و نتیجه قطعی میدهد.
محمد
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۱
فقط خداوورزش وفیلم شادوحرف شاددرمان افسردگی است .
مریم
۰۱:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۱
من خیلی تو زندگیم سختی کشیدم از بچگی از بچگیم فقط دعوای مامان بابامو بی پولیو ااسترسو گریه های شبونه یادمه بزرگ که شدم بابام مریص شدو مرد با هزار بدبختی به شوهرم رسیدم الان همه چی دارم شوهر خوب زندگیه اروم پول...ولی انقدر زخمیم که از هیچی لذت نمیبرم 2ساله که قرص میخورم 2 روز خوبم یه ماه بدم دیگه خسته شدم چرا خدا نجاتم نمیده
میلاد
۲۱:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۶
پری
۰۱:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
مریم
۰۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۱
من خیلی تو زندگیم سختی کشیدم از بچگی از بچگیم فقط دعوای مامان بابامو بی پولیو ااسترسو گریه های شبونه یادمه بزرگ که شدم بابام مریص شدو مرد با هزار بدبختی به شوهرم رسیدم الان همه چی دارم شوهر خوب زندگیه اروم پول...ولی انقدر زخمیم که از هیچی لذت نمیبرم 2ساله که قرص میخورم 2 روز خوبم یه ماه بدم دیگه خسته شدم چرا خدا نجاتم نمیده
افروز
۱۵:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۳/۱۱
سلام به همه.فکر نمیکنم کسی از من راغون تر باشه.من 5 ساله تنها شدم تنها برادرم که بهترین دوستم بود رو از دست دادم.همش تو خونه ام .دوست دارم تنها باشم.گفبم شاید با ازدواج بهتر شم اما نشدم.8ماه پیش همسرم تصادف کرد و داغون شد و عروسیمون عفب افتاد.خیلی داغونم.اگه کسی روانشناس خوب تو رشت سراغ داره معرفی کنه لطفا
زهره
۲۱:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۰
من همیشه تو گلوم بغض دارم نمیدونید چقدر سخته بعضی وقتا نفس نمیتونم بکشم و باید بغضم بترکونم وگرنه خفه میشم ریشه ی ناراحتی روحیم توبچگیام خیلی وحشت ناک بود
ناهيد
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۶
منم افسردكي شديد دارم كاهي وقتها دلم به حال دختر 2 ساله ام ميسوزه افسردكي من از شوهرمه خيلي عذابم ميده از لحاظ مادي همه جي داريم ولي هر دو مون اعصاب نداريم تو رو خدا به خاطر يسنا كوجولوم دعام كنين
مانده
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۷
تو رو خدا فقط واسه سایت پر کردن یه مطلب رو عنوان نزنید. این متن شما پیشگیری از افسردگیه نه درمانش. فقط اولش نوشتید به پزشک مراجعه کنید. واقعاً خسته نباشید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حسین
۰۰:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۹
سلام دوستان.من 5ساله افسرده بوذم وتازگی رفتم پیش دکتر.به نظر من افسردگی بهت نشون میده زندگی چقد زیبا بوده و ما اشتباه میکردیم... روزهای سختیه ولی خدا هست!!!!
بیچاره
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۹
آره مثل من که چندین جلسه چندین جا مراجعه کردم فقط تا میشد ازم پول کشیدن اونم هزینه های هنگفت روانشناسان محترم.....
بعد از این همه هیچ کدوم نفهمیدن که من بیچاره دچار دوقطبی شدید هستم که متاسفانه قب منفی بسیار بزرگتری دارم
جمع کنین مظب های روانشناسی تونو فقط از آدم حرف میکشین اسمشو میزارین مشاوره
بعد از این همه هیچ کدوم نفهمیدن که من بیچاره دچار دوقطبی شدید هستم که متاسفانه قب منفی بسیار بزرگتری دارم
جمع کنین مظب های روانشناسی تونو فقط از آدم حرف میکشین اسمشو میزارین مشاوره
زهرا
۲۱:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۲۵
سلام
من چند ساله که افسردگی شدید دارم دکتر رفتم قرص هم میخورم یه ساعت خوبم یک ماه بد.
بعد از خوندن حرفاتون فهمیدم که کسایی تو این دنیا هستن که احساس منو داشته باشن و من تنها نیستم واقعا درکتون میکنم، دارم دق میکنم دارم پودر میشم هیچ کس نمیفهمه چه حالی دارم روزی صدبار پارزوی مرگ میکنم توروخدا دعام کنید
من چند ساله که افسردگی شدید دارم دکتر رفتم قرص هم میخورم یه ساعت خوبم یک ماه بد.
بعد از خوندن حرفاتون فهمیدم که کسایی تو این دنیا هستن که احساس منو داشته باشن و من تنها نیستم واقعا درکتون میکنم، دارم دق میکنم دارم پودر میشم هیچ کس نمیفهمه چه حالی دارم روزی صدبار پارزوی مرگ میکنم توروخدا دعام کنید
ناشناس
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
الا بذکرالله تطمئن القلوب. لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
همراه
۰۳:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۸
من هم افسردگی داشتم با کمک مامانم خوبم الان از مامانم ممنونم اینو بگم فقط خودمون کلید خوب شدنمون رو داریم همین
nahid
۲۲:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۸
من از وقتیکه که یادمه و خوبو بدو از هم تشخیص دادم ازهمون کلاس اول دبستان یادمه که هیچ دوستی نداشتم همیشه میرفتم ی گوشه حیاط مدرسه دوراز همه بچه ها الان هم که 20سالمه باز اون تنایی ها ،افسردگی ها .بدبختیا دست ازسرم بر نمیدارن.دوس دارم داد بزنم بگم خدایا دیگه بسه .بسه
سحر
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
منم حدود یکماهه افسردگی گرفتم حوصله هیچ کی وهیج جا رو ندارم
پری
۰۱:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
مریم
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
یه سال افسردگی دارم توان انجام هیچ کاری رو حتی بیاده روی ساده رو ندارم خیلی خسته شدم
نارسیس
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
برای درمان افسردگی بهترین راه توکل بخدا است هر وقت که حالتون بد میشه دستتون ذو بذارید رو قلبتون و بگید یا فتان( یکی از القاب خداوند) اینقد بگید که ذهنتون آروم بگیره و بعد یه ورزش انجام بدید تا حسابی ریلکس بشید و بعد یه دوش آب گرم با افکار مثبت.
ناجي
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
سلام بچه ها !من درمان افسردگي رو در چند جمله ميگم اميدوارم انجام بديد!1- توي كارهايي كه احساس ضعف ميكنيد به خدا توكل كنيد وانجامش بديد2-نماز وديا را فراموش نكنيد 3-خودتان با ديگران درد دل كنيد اما از شنيدن درد دلهاي غمگين ديگران فرار كنيد4-باور كنيد افسردگي يك نوع بيماري جسمي هم هست پس ورزش كنيد تا انرژي منفي درون رها بشه5-نه غيبت كنيد نه غيبت بشنويد6-ارمان گرا نباشيد وباور كنيد وقبول كنيد كه هيچ چيز ايده ال بدست نمياد نيمه پر ليوان را ببينيد7- به افسردگي بعنوان يك دشمن نگاه كنيد كه قصد نابودي شما را دارد پس با قدرت وغرور باهاش بجنگيد8-درمورد هيچ چيز غيراز ابرو سخت نگيريد9-هر كاري دلتان ميخواهد انجام دهيد غير از گناه10-هر رنگي كه دوست داريد بپوشيد11-به حرف ها كنايه ها وبي احترامي هاي ديگران اصلآاهميت ندهيدطوريكه انگار ديگران حتي ارزش فكر كردن را نداشته باشند12-هدف كوچك ودست يافتني انتخاب كنيد وبراي رسيدن به ان تمام تلاشتان را بكنيدموفق كه شديد از خودتون تشكر كنيد جلوي ايينه مثلا هدف خريد لبلس13-از هر محيطي كه باعث ازارشما ميشود خارج شيد 14-فيلم وجوك هاي خنده دارببينيد15-نگران هيچ كس حتي برادر خودتون نباشي چون اونا از شما سر حال تر هستند16-هميشه هر جا لبخند بزنيد در ملاقاتهايي كه داريد17-فكر منفي را به محظ ورود به ذهن خارج كنيد با تغير حالت تغيير جا شرايط...17-اگر نميتوانيد شرايط را تغير دهيدبا انها به شكل مناسب ساز گار شويد18-به روياهاي شيرين فكر كنيد...19-شنا يادتون نره 20-يك هنر يا كار جديد ياد بگيريد...21-خودتونودوست داشته باشيد وسرتونو بلند نگه داريد محكم را ه بريد...22-پرخوري نكنيد23-چربي زياد نخوريد...التماس دعا
مونا
۱۷:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
بچه ها من خیتی میترسم چون واقعا حالم بدهست از افسردگیه شدید حتی خانوادموخسته کردم
سامان
۰۲:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۴
دوستان همه ی ما که به این سایت سر زدیم به نوعی افسرده ایم رضوان جان مینا جان من بدتر ازشما هستم ولی به خدا با نا امیدی نمیشه کاری کرد ما با هم داریم طعم یک درد مشترک رو میچشیم پس تنها نیستیم بهتره به همدیگه امید بدیم به امید روزی که همه ازاین بیماری رها شیم
سامان
۰۲:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۴
دوستان همه ی ما که به این سایت سر زدیم به نوعی افسرده ایم رضوان جان مینا جان من بدتر ازشما هستم ولی به خدا با نا امیدی نمیشه کاری کرد ما با هم داریم طعم یک درد مشترک رو میچشیم پس تنها نیستیم بهتره به همدیگه امید بدیم به امید روزی که همه ازاین بیماری رها شیم
فاطمه
۲۲:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۵
دکترم همیشه اینا رومیگه ولی من نمیتونم بهشون عمل کنم هنوزم مث قبل داغونم
samaneh
۱۶:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۶
برام خیلی دعا کنید خیلی داغونم
گلي
۱۹:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۷
داغون داغونم
نرگس
۰۶:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۱
سلام میشه به من کمک کنید؟ مامان من افسردگی داره آخه چند وقتیه به بیماریه سختی مبتلا شده همش نگران اینه که نتونه در طول درمانش زندگیش رو به خوبی اداره کنه. دلم داره براش کباب میشه لطفا کمکم کنید
سحر
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
بچه ها من تو کنکور امسال زیستمو اشتباه وارد کردم و بجای اینکه 72 درصد بزنم 38درصد زدم الانم مجبورم یه ساله دیگه بخونم من دارم داغون میشم همش دارم بش فکر می کنم جلوی همه ابروم رفته کسی منو تحویل نمیگیره تورو خدا کمکم کنید
زهرا
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۳
پری
۰۱:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
ناشناس
۱۷:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
شما می توانید برای مادرم دعا کنید .التماس دعا
محمد تنها
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۲
فقط به خدا توکل کنیم چون ماها غیر از خدا هیچ کس درکمون نمی کنه.اراده قوی هم یادتون نره
علی
۰۱:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۶
سلام بچه ها اسم من علی هستش سه سال پیش کل خانوادم رو از دست دادم الان سه سال تنها زندگی میکنم ۲۲ سالم هستش هم کار میکنم هم درس میخونم اولش دارو درمانی میشدم ولی دیدم دارم پیر میشم کل دارو هارو ریختم دور و نماز و دعا خوندم فقط این دو تا من رو درست کرد خدا روشکر الان زندگی خوبی دارم خدا همه کسم شده همیشه شادم چون خدا باهام هستش
فاطمه
۰۰:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۴
پرستو
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
میثم از تهران
۲۱:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۷
با تشکر از مطالب جامع وکاربردی< خواهشن راهنماییهایی در زمینه ورشکستگی و دعواهای خانوادگی بدهید
منصوره
۱۲:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۸
سلام 21سالمه و الان سه ساله که ذچار افسردگی شدم همه راهها رو امتحان کردم دارو -نزدیک شدن به خانواده حتی خدا!ولی فایده نداشت .
بابت هر مشکل کوچیکی گریه میکنم پذر و مادرم خیلی اذیت میشن واقعا دیگه خسته شدم. به نظر من هیچ بیماری سخت تر از این نیست .بدتر اینکه ذرک من برا ذیگران مشکله. همه میگن چه مشکلی داری؟چی کم داری ومن فقط میگم ذلهره ذارم میترسم توان ندارم .
ذیگه از این وضعیتم خسته شدم خیلی خسته...
بابت هر مشکل کوچیکی گریه میکنم پذر و مادرم خیلی اذیت میشن واقعا دیگه خسته شدم. به نظر من هیچ بیماری سخت تر از این نیست .بدتر اینکه ذرک من برا ذیگران مشکله. همه میگن چه مشکلی داری؟چی کم داری ومن فقط میگم ذلهره ذارم میترسم توان ندارم .
ذیگه از این وضعیتم خسته شدم خیلی خسته...
ناشناس
۱۷:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۲
ناشناس
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۶
میترا
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۱
محمد
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۹
چرا
ناشناس
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۱
خیلی ولی راه حلهای بی ربط ندین توکل به خدا و خوندن قران ونوشیدن دمکرده خوبه ولی مشکل چیز دیگریست اگه اونقدر قوی وپر وباششید که سختیها رو اسون ببینید ونظر اطرافیان رو به خودتون بتونید جلب کنید شکلتون حل میشه اگر هم مشکل مالیه که باید تلاش کنید پول دربیارید وهم باید توقع خودتونو از زندگی کاهش بدین جالبه نظراتتون
آزاد
۰۲:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۲
منم داغون و افسرده ام دعام کنید من با صدا کردن یا فاطمه زهرا (س) سه بار خیلی آروم می شم و ازش می خوام تمام افسرده ها رو نجات بده یا زهرا (س)
زهرا
۰۸:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۳
سلام من 27 سال سن دارم 2سال هم هست كه ازدواج كردم قبل از ازدواج خيلي شاد بودم طوري بودم كه همه بهم ميگفتن گل خندان اما بعد از ازدواج خيلي افسرده شدم هر مشكل كوچيكي يه كوه ميسازم.جوري بود كه 2بار خواستم خودكشي كنم هميشه تو خودم هستم اصلا نميخندم از همه متنفر شدم حوصله حرف زدن ندارم اون 2 بار هم اگه شوهرم جلومو نميگرفت خودمو از پنچره پرت ميكردم من كارمند هم هستم ممنون ميشم راهنمايي كنيد خيلي زندگي برام سخت شده
مریم
۱۷:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۴
سلام
من دچار افسردگی شدم.17سالمه.همیشه گریه میکنم و ناراحت هستم .باکسی حرف نمیزنم.نمازمو ترک کردم.نسبت ب خودم و خانوادم احساس نفرت دارم و آرزوی مرگ میکنم.لطفا کمکم کنین
من دچار افسردگی شدم.17سالمه.همیشه گریه میکنم و ناراحت هستم .باکسی حرف نمیزنم.نمازمو ترک کردم.نسبت ب خودم و خانوادم احساس نفرت دارم و آرزوی مرگ میکنم.لطفا کمکم کنین
احمد
۲۱:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۱
امیدوار
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۶
یکی مثل همه
۰۲:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۵
مشکل بز رگ من اینه که ..... بیخیال بابا حتی از گفتنش عاجزم چه برسه به درمانش.
ناشناس
۲۱:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
سیما
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۵
افسردگی من به خاطر شنیدن خبرهای ناگواره ازمرگ اشنایانم است.وتبدیل به ترس میشود
ناشناس
۲۱:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
زهرا
۱۵:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۲۷
تورو خدا کمکمکنید زندگیمیو بخاطر افسردگی دارم ازدست میدم بهم بگین چکار کنم با شوهرم همش دعوا میکنم بهش بدبین شدم حوصلشو ندارم حوصله هیج کاریندارم چکارررررررررررررررررررررررررررررر کنم زندگیم از دستم نره چکارررررررررر کنم
RMS
۰۰:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۱
ﺷﻤﺎ ﭼﮯ ﻣﻴﮕﻴﻦ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ؟ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﻧﻤﻴﺒﻴﻨﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺳﺶ ﻛﺮﺩﻡ ﺟﻮﺍﺑﻤﻮ ﻧﻤﻴﺪﻩ ﻃﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻨﻮﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ...ﺍﺧﻪ ﻫﻤﺶ ﻛﻪ ﻧﺸﺪ ﺣﻜﻤﺖ!!!ﭘﺲ ﻣﺎ ﺭﻭ ﺑﻜﺶ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﻴﻢ ﺑﺎﺑﺎ...ﻫﻴﭻ ﻫﺪﻓﻰ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ !
ﺩﻝ ﮔﻴﺮﻡ ﺍﺯﺕ ﺧﺪﺍ...ﻳﻪ ﺭﻭﺯﻯ ﺧﻮﺩﻛﺸﻰ ﻛﺮﺩﻡ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﻯ ﺑﮕﻰ ﭼﺮﺍ ...ﭼﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺍﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭﻟﻰ ﺟﻮﺍﺑﻤﻮ ﻧﺪﺍﺩﻯ
ﺩﻝ ﮔﻴﺮﻡ ﺍﺯﺕ ﺧﺪﺍ...ﻳﻪ ﺭﻭﺯﻯ ﺧﻮﺩﻛﺸﻰ ﻛﺮﺩﻡ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﻯ ﺑﮕﻰ ﭼﺮﺍ ...ﭼﻮﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺍﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭﻟﻰ ﺟﻮﺍﺑﻤﻮ ﻧﺪﺍﺩﻯ
ناشناس
۰۳:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
مهشید
۰۰:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۱
فردا اول مهره و من اصلا حس خوبی ندارم.میدونید ک اول مهر خیلی روز مزخرفیه
ناشناس
۲۲:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
فاطمه
۰۰:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۱
سلام.من18سالمه,نميدونم افسرده ام يانه؟!بعضى ازعلائمشودارم.ازوقتى که دوروبرم رودرک کردم پدرومادرم باهم مشکل داشتن,دعوا،بحث ويه چيزاى ديگه که خجالت ميکشم الان تايپ کنم.چندبارتاپاى طلاق رفتن حتى يه دفه خودم به مشاورشون گفتم که اينابايد ازهم طلاق بگيرن چون نه من نه برادرکوچکترم ديگه طاقت جروبحثاى هميشگي شونو نداشتيم,امابه خاطرما بازدارن زندگى ميکنن.پدرم مشکل اعصاب داره،اين چندساله که قرص ميخوره اوضاشون بهتره.اونايه طرف,الان برادرم خيلى اذيت ميکنه نه حوصله درسو داره نه خونه همه ش ميره بيرون ياباکامپيوتربازى ميکنه؛خيلى عذابم ميده،بى ادب شده،اعصاب نداره،فکرکنم به دليل رفتاراونا والبته دوستاى ناجورشه.من هميشه حساس بودم تحمل بداخلاقى وبى ادبى روتو خونواده ندارم,دارم داغون ميشم,امسالم پشت کنکورى شدم البته کنکورى درس نخونده بودم که قبول شم.بااينکه کلى هدف قشنگ واسه آينده دارم ودلم ميخواد دکتربشم اصلاانگيزه ندارم,دارم خل ميشم.حوصله هيچ چيزوهيچکسوندارم.رابطه م باخداخوبه اماانگارصداى دعاهام بهش نميرسه.توعمرم يه بارم ازهيچکى غيرخودش کمک نخواستم,براى پرکردن تنهايى هام باهيچ پسرى مث بعضيادوست نشدم نميدونم بايدچيکازکنم...يه دخترتوسن من بايد شادباشه چون زندگى آينده به اندازه ى کافى مشکلات داره الان وقت شادبودنه....خداخودش به دادمون برسه
دوستانى که دم از خودکشى ومرگ ميزنن:به اين فکرکنين که هدف خدا ازخلقت شما اين بوده که آخرش خودتونو بکشين يابراش بندگى کنين؟همه ما آدما يه رسالت داريم تواين دن يا درکتون ميکنم اما دست از سر اين جملات بردارين.اين راهش نيست
دوستانى که دم از خودکشى ومرگ ميزنن:به اين فکرکنين که هدف خدا ازخلقت شما اين بوده که آخرش خودتونو بکشين يابراش بندگى کنين؟همه ما آدما يه رسالت داريم تواين دن يا درکتون ميکنم اما دست از سر اين جملات بردارين.اين راهش نيست
فاطمه
۰۳:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
شهرزاد
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
ستاره
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۲
منم خيلي افسردگي دارم دكترم كه روانشناس هست به من گفته حالم خيلي بده بايد دارو بخورم من خونوادم افسردگي منو درك نمي كنند حتي ميگن ديگه نبايد پيش روانشناس و روانپزشك برم از شون ناراحتم چون نمي فهمند من مريضم براي من اتفاقات بدي تو زندگي افتاده كه باعث شد من افسردگي بگيرم حتي افسردگيم باعث شد كه از كارام و تحصيلم و ازدواجم عقب بمونم اگر كسي ميتونه منو راهنمايي كنه به من بگه منم براش دعا ميكنم
ناشناس
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۲
میترا
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۱
حسین
۲۲:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۳
سلام انسان هر طور که فکر میکنه زندگی میکنه .اول فکرمون رو عوض کنیم تا زندگیمون عوض بشه.من به اینده 1 درصد امید دارم اما با همون سعی میکنم زندگی کنم واقعیتش زنده بمونم.
ناشناس
۱۵:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۶
امیدوار
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۶
برا کوچکترین چیزی که داری از خدا تشکر کن .... اون وقته که متوجه میشی درهای خوشبختی به روت باز شده ... اگه قول بدی اینکار رو انجام بدی از ته دلم برات دعا میکنم ... بعد کم کم اثر دعاهامو میبینی ....
نسیم
۰۲:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۳۰
من سه سال افسرده هستم هنوزم بهتر نشدم 5 بار خودکشی کردم تو دوره مدرسه بشاشترین دختر کلاسمون بودم بعد یه اتفاق بد اینجور شدم الانم خوب نشدم هرچیز کوچیکی باعث میشه به اون اتفاق وحشناک بیفتم و باعث میشه اونقد گریه کنم فشارم میفته حالم دست خودم نمشه میخوام به زندگی عادیم برگردد اماااااا نمیتونممممممممممم خیلی داغونم تورو خدا کمکم کنین الانم گریه میکنم نمیتونمممممم فراموش کنم اون اتفاقاتو.....
فاطمه
۰۳:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
متین روانشناس
۱۳:۲۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۴
میترا
۱۵:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۱
زهرا
۲۲:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۳۰
خیلی عالی بود ممنونم
نسترن
۱۹:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۱
من ده ساله که ازدواج کردم بچه دارنشدم شوهرم خیلی انسان شریفیه ماعاشق همیم ولی این مشکل سبب شده فکرهای خطرناکی بکنم گاهی فکرخودکشی گاهی طلاق اخه مشکل ازمنه شوهرم تقصیری نداره نمیدونم افسردگی دارم یانه بااینکه لیسانس دارم ولی موقع حرف زدن دچاراسترس ولکنت میشم از همه میترسم وقتی اشتباهی میکنم خیلی خودموسرزنش میکنم فکرمیکنم اخردنیاست چی کارکنم که اعتمادبه نفسم بره بالا
ناشناس
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۵
ناشناس
۲۲:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
حسین
۰۷:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۲
سلام .اومدم همینو بگمو برم در هر شرایطی حتی وقتی تنها و بیکس شدی خدارو فراموش نکن تو ایه ام اومده که میگه من از رگ گردنم به شما نزدیک ترم پس دنبال چی میگردید کارش ی برنامه ریزی درسته با یه هدف مشخص و توکل به خدا هدفاتو رو کاغذ بنویس با کمک خدا شروع کن به تک تکشون برسی مطما باش بهشون میرسی امتاحان کن
شهناز 19 ساله
۱۸:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۲
پدرم شش ماهی فوت کرده خیلی تنها شدم برنامم شده صبح میرم سرکار ظهر نهار ساعت 12شب از سرکار میام شام خواب
خسته
۱۸:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۶
من از دست دعواهای پدر و مادرم خسته شدم هر روز آرزوی مرگ میکنم واقعا دیگه بریدم تحمل هیچی رو ندارم
فاطمه
۰۳:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
ناشناس
۲۲:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
ناشناس
۲۳:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۷
منم بريدم دعا كنيد برا مادر شدنم
فاطمه
۰۳:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
آرامش محصول تفکر نیست....
"آرامش هنر نیاندیشیدن به انبوه مسائلی ست که ارزش فکرکردن ندارند"
"آرامش هنر نیاندیشیدن به انبوه مسائلی ست که ارزش فکرکردن ندارند"
ناشناس
۲۲:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
میلادارومیه
۲۱:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
ناشناس
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
من زن 45ساله هستم همسر ویک فرزند دارم خدارو شکر زندگی معمولی دارم ومشکل خاصی ندارم ولی مدتی هست که یه مشکلی دارم ومشکلم اینه که توی اجتماع یا اداره (کارمندم) حتی با دوستانم هر وقت میخوام از خودم دفاع کنم یا گاهی اوقات یه جمله معمولی رو که بخوام جدی بگم بغض میکنم ونمیتونم درست حرفم رو بزنم وازاین مسئله خیلی ناراحتم لطفا راهنمایی کنید
میلادارومیه
۲۱:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
میترا
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۱
یلدا
۱۹:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
بجه ها من خیلی شاد و با روحیه بودم و همش خوشگذرانی میکردم ولی با بالا رفتن سنم حس ترس شدید از پیر شدن و قابل توجه نبودن من رو افسرده کرده حالم خیلی بده الان 38 سالمه فکر میکنم دیگه فرصت ندارم همه کارهام نصفه نیمه مونده درسم و...همه چی شما که جوونترید عوض افسرده شدن درس بخونید و تلاش کنید که در میانسالی به این درد مبتلا نشید اگر هم بشید حداقل امتیازاتی چون مدرک تحصیلی کار خانواده دارید....
ناشناس
۲۲:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
میلادارومیه
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
زينب
۰۵:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
من دوسال پيش دچارافسردگي شديدي شده بودم
به مدت يك سال طول كشيد تنها چيزي كه كمكم كرد اين بود كه با خودم كنار اومدم إز سرزنش كردن خودم دست كشيدم ميدو نيد من خيلي سختي كشيدم تا اين به خودم بفهمونم كه باعث همه اين مشكلات پايين بودن سطح اگاهيم بود.حالا هم كه به خيلى چيزها رسيدم خيلى خوشحال هستم كه صاحب تجربه هاى بسياربزرگى شدم ويادگرفتم هيچوقت مقابل مشكلات خودم رونبازم وهميشه محكم واستوارباشم وعاشق زندگى كردن باشم .
به مدت يك سال طول كشيد تنها چيزي كه كمكم كرد اين بود كه با خودم كنار اومدم إز سرزنش كردن خودم دست كشيدم ميدو نيد من خيلي سختي كشيدم تا اين به خودم بفهمونم كه باعث همه اين مشكلات پايين بودن سطح اگاهيم بود.حالا هم كه به خيلى چيزها رسيدم خيلى خوشحال هستم كه صاحب تجربه هاى بسياربزرگى شدم ويادگرفتم هيچوقت مقابل مشكلات خودم رونبازم وهميشه محكم واستوارباشم وعاشق زندگى كردن باشم .
ناشناس
۲۲:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
میلادارومیه
۲۰:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
زينب
۰۰:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۷
سلام.تابحال از خودتون پرسيديدچرا ميخواهيد ازمشكلات فرار كنيد؟دليل فرار كردنتون چيه؟ چرا ماازگريه كردن بدمون مياد؟چرا ما فكر ميكنيم همه خوبيها وبأيد تجربه كنيم .نظرميخوام
ناشناس
۲۲:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۱
میلادارومیه
۲۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
نهال نهاوندی
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۴
سایتتون خییییییییییییییییییلی خوبه
میلادارومیه
۲۰:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
کیمیت
۲۲:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۴
اومدبم درمون شیم بدتربا خوندن این نظرات افسردتر شدیم
میلاد
۲۰:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۶
راضیه
۱۹:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۶
افسردگی گرفتم درحدتیم ملی...... چی میشه هیچوقت خیانت ونارفیقی تودنیانباشه
میلادارومیه
۲۰:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۷
حامد
۱۹:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
الا بذکر الله تطمئن القلوب
یاد خدا آرامش دلهاست
یاد خدا آرامش دلهاست
تابش
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
باسلام
اینجانب حدود 5 سال هست که در دوران نامزدی با بذل مهریه از همسرم جدا شدم از اینکه طلاق به خواسته من شد ولی باز برام سخت بود در این مت حتی یک روز هم نشده به فکرش نباش راههای زیادی را امتحان کردم خودم رو مشغول کار کردن دعا کردن و خیی چیزهای که خواهشا راهنمایی کنید که چه کار کنم از فکرش بیرون بیایم
اینجانب حدود 5 سال هست که در دوران نامزدی با بذل مهریه از همسرم جدا شدم از اینکه طلاق به خواسته من شد ولی باز برام سخت بود در این مت حتی یک روز هم نشده به فکرش نباش راههای زیادی را امتحان کردم خودم رو مشغول کار کردن دعا کردن و خیی چیزهای که خواهشا راهنمایی کنید که چه کار کنم از فکرش بیرون بیایم
زينب
۲۳:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۹
سلام.حتما خيلى بهش علاقه داشتيد كه نتونستيد فراموش كنيد اگه ازدواج نكرده ميتونيد بخاطر اشتباهها تون معذرت بخواهيد وزندگى جديدى باهم شروع كنيد.
بدبخت دوله
۰۰:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
ظاهرا اینجا مسابقه بدبختی است! شک نکنید مقام اول بدبختی از آن من است.
این قد گریه کرده ام که به خشکی چشم دچار شده ام و هر روز برای تامین اشک نیازمند قطره های اشک مصنوعی ام.
این قد گریه کرده ام که به خشکی چشم دچار شده ام و هر روز برای تامین اشک نیازمند قطره های اشک مصنوعی ام.
بنده خدای مهربان
۰۱:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۰
من یه بیماری لاعلاج دارم، نه می میرم و نه زندگی خوبی دارم،هیچ دوستی ندارم، خانواده هم همیشه دعوا و فقر،تحصیلات بالا دارم ولی بیکارم، هر چند بعضی وقت ها از خدا دلگیر می شم ولی باز به عدالتش شک ندارم، تنها مونسم خداست، بیشتر وقتا جایگزینه همه ی نداشته هامه ، برام دعا کنید، یا علی
ناشناس
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۱
باسلام
همه این سختیها یه روز درست میشه
همه این سختیها یه روز درست میشه
سمانه
۱۷:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۱
منم همیشه سعی کردم بامشکلات کنار بیام،،من 22سالمه و باتمام مشکلاتی که دارم،دارم از زندگی لذت میبرم،آدم خودش تصمیم میگیره چطور زندگی کنه،من خیلی عذاب کشیدم،اما باز شکر میکنم
ناشناس
۱۹:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۰
من 30 سالمه 14 سال ازدواج کردم 6 سال افسردگی گرفتم خیلی دکتر رفتم ولي هر روز بدتر می شم تو رو خدا دعام کنید
آنیسای به دنیا نیامده
۱۳:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۱
تقریبا یک ماه هست که دخترم رو با زایمان زود رس از دست دادم از اون روز فقط گریه میکن.وسایلی که واسش خریده بودم.شعرهایی که وقتی حامله بودم واسش میخوندم الان وقتی حتی تو تلوزیون که بچه میبینم گریه میکنم نمیتونم فراموشش کنم انگار دختر بچه بزرگ بود .جایی که بچه میبینم حسرت میکشم.یاد اون هر لحظه به من هس.
پری
۰۲:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۲
سلام دوستان اگه ما انسانها قبل از هز کاری وهر تصمیمی خوب بیاندیشیم وبا چند نفر مشورت کردو عحولانه عمل نکنیم هرگز دچار افسردگی نمیشویم وهر روز قران بخوانید زیرا خواندن قران آرامش به قلب میدهد حتی اگه دو خط باشد آرزوی سلامتی همگی
ناشناس
۰۰:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۴
سلام.چراافسرده هستيم ياپدرومادرنا اگاهى داريم ويا شكست عشقى خورديم ويا فقيريم وياخيلى پولدارهستيم چرا نمى تونيد مشكل ها تون وحل كنيد اگه امروزصاحب اينهمه مشكل هستيم باعث اش خودمون هستيم وبس اسم خودمون وگذاشتيم افسرده خيلى خنده دار وشرم اوره
ناشناس2
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۴
سلام.منم افسرده هستم ولی فک کنم درمانی نداره.به غیر از رفتن به دکتر هر کاری کردم ولی خوب نمیشم.میگن شاد باش چطوری؟میگن زیاد فک نکن اما چطوری؟میگن تنها نباش ولی اگه حال بیرون رفتن نداشته باشیم چی؟حال کار کردن نداشته باشیم چی؟
دکترعبدالهی
۰۹:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
عامل ایجاد افسردگی محیط است یعنی شرایط زندگی اگر مشکلات زندگی و عواملی که منجر به بروز افسردگی شده باشند همچنان در زندگی شما باشند مطمئن باشید درمان نخواهید شد دارو و روان درمانی زود گذر و درمان همیشگی نخواهند بود متاسفم این رو می گم ولی تا زمانیکه شرایط وجود آورنده این بیماری باشند وضعیت همین خواهد بود
حکیمه
۱۹:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
میشه جواب بدین سوال منو اگه بچه دار باشم چی
ناشناس
۲۳:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
من سى وپنج سالمه ما هشت خواهرودو برادريم اين همه بچه رو ميزارم به حساب پايين بودن سطح اگاهى پدرومادرم بخصوص مادرم با معتاد بودن پدرم اينهمه بچه بدنيا آورده من پانزده سال داشتم كه ازدواج كردم خيلى افسرده بودم اصلا دوست نداشتم زندگى كنم به زندگى خواهرو برادرهام هروقت فكر ميكنم ديونه ميشم هركارى ازدستم برمياد براشون انجام ميدم كمكشون
مستانه
۰۱:۵۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۱
اگه کسی واقعا افسردگی رو تجربه کرده باشه، می دونه که:
بیرون رفتن مؤثر نیست . چون اونجا بی قرارتر از خونه ای...دارو مؤثر نیست چون روت اثری نداره . هر کار می کنی ذهنت مشغول نمی شه . حتی موفق شدن و جبران گذشته هم تأثیر نداره . اگه ده ساعت هم گریه کنی فایده نداره فقط چشمات درد شدیدی می گیرن . من دیگه گریه هم نمی کنم.
بیرون رفتن مؤثر نیست . چون اونجا بی قرارتر از خونه ای...دارو مؤثر نیست چون روت اثری نداره . هر کار می کنی ذهنت مشغول نمی شه . حتی موفق شدن و جبران گذشته هم تأثیر نداره . اگه ده ساعت هم گریه کنی فایده نداره فقط چشمات درد شدیدی می گیرن . من دیگه گریه هم نمی کنم.
ناشناس
۱۶:۳۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۱
مسعود
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۴
بیشتر مشکلات و افسردگی ماها بخاطر مسائل اقتصادی است اگه پول داشته باشی همه چی داری می تونی درس بخونی و کلاس آموزشی بری ،می تونی تفریح کنی، می تونی خوب بپوشی و بخوری، می تونی با دوستان و اقوام رفت و آمد کنی اما اگه پول نباشه تنهای تنها باید بشینی تو خونه و فقط غصه بخوری.
ميلاد
۱۹:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۱۴
سيم سيم
۰۸:۳۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
فكر كردم فقط خودم افسرده ام.من دو سال كه افسرده ام.تازگي ها بدتر شدم يكسال توعقدم اما از دوري شوهرم دارم دق ميكنم شايد برم سر زندگيم بهتر بشم. از قيافه خودم بدم مياد. فقط دوست دارم گريه كنم.
فرشته
۱۷:۲۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
سلام من در زندگی هیچ مشکلی ندارم از لحاظ مالی و معنوی در سطح خوب هستم اما تنهای مادرم مرا بسیار رنج میدهد فکر اینکه اگر من ازدواج کنم مادرم چه خواهد شد مثل خوره ازیتم میکند و افسرده گی گرفتم و تمام خواستگارهایم را نیز به همین دلیل رد میکنم شاید این حرف من از دید بسیاری ها مسخره باشد اما نمی دانم چه کنم.
ولی
۱۸:۱۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
من یه شخص بدبختی هستم که همیشه مشکل کوتاهی قدم باعث افسردگی من شده، و هست. از خدا هم زیاد کمک میخوام؛ اما انگار منو دوست نداره
سلام
۲۱:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۷
من آدم خیلی خنده دو و رفیق بازی هستم .به بعضی از دوستام خیلی وابستم ولی هیچکدوم روابط متقابل خوبی ندارن.سخت دلگیرم.دارو هم مصرف میکنم.
متآسفانه با گذشت 26 سال هنوز هدفم را نمیدونم.از همه چیز انراضی ام.مخصوصآ رشته تحصیلی ولی مجال تغییر دادن نیست.واقعآ کم اوردم.خیلی تنهام.تنها به معنای واقعی.
متآسفانه با گذشت 26 سال هنوز هدفم را نمیدونم.از همه چیز انراضی ام.مخصوصآ رشته تحصیلی ولی مجال تغییر دادن نیست.واقعآ کم اوردم.خیلی تنهام.تنها به معنای واقعی.
انا
۲۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۴
زينب
۰۰:۱۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۸
سلام دوستان.بياييد زندگى روبا همه مشكلاتش دوست داشته باشيم چون زندگى زيباست من بااينكه افسرده بودم زندگى رو واسه خودم زهركرده بودم خيلى واسه خودم افسوس ميخورم ولى الان بابالا بردن سطح اگاهى ام خيلى راحت دارم زندگى ميكنم وعاشق زندگى كردن هستم
نازنين
۰۱:۵۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
سلام دوستان الآن ساعت ٢نيمه شب هست و من خوابم نميبره خيلي افسرده هستم شايد يهو ٥روز توي خونه تنها بمونم و قدرت تكان خوردنم نداشته باشم از همه ناراحت و نا اميدم مخصوصا خانوادم كه همه خودخواه هستن و فقط به خودشون و پول در آوردن فكر مي كنن تا دوستايي كه به افسردگي منم حسادت ميكنن .خيلي خيلي تنهام .ديگه به عدالت خدا هم شك كردم تو رو خدا دعام كنديد كه از اين بيماري نجات پيدا منم و راه زندگيمو پيدا كنم.التماس دعا
فاطمه
۲۱:۲۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۳
عالییییی
پگاه
۰۰:۱۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۵
سلام . من 37 سالمه . سه سال پیش مادرمو از دست دادم و پدرم الزایمر داره و از کار افتادس . خواهر و برادری ندارم و من هم کار بیرون و هم خونه و هم کارای پدرمو میکنم .نمیتونم تفریح کنم و همش گرفتارم این وضعیت خیلی کم طاقتم کرده . چیکار کنم ؟ ازدواج نکردم و نمیتونم با این شرایط ازدواج هم بکنم . تحصیلات دارم و وضعیت مالیم متوسطه . چیکار کنم که بتونم طاقت بیارم و کمتر غصه بخورم؟ فامیل و حتی برادرای پدرمم سراغشو نمیگیرن و البته فامیل مادرمم همینطور
ميلاداروميه
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۸
الی
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۳
میترا
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۱
ناشناس
۲۳:۱۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۵
پگاه جان خدا بهت صبر بده خواهر گلم نگران نباش ایشاله همه چی درست میشه
ناشناس
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۶
یه دوست برای خودت داشته باش که باهاش درد دل کنی وقتی ما مشکلات حل نشدنی را با دیگران درمیان می‌گذاریم توان وتحملمان بیشتر میشود
فرشته
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۶
سلام من یازده ساله که ازدواج کردم سه تا دختر دارم خانواده شوهرم بهش میگن توهیچی نداری خیلی افسرده ونگرانیم من وشوهرم هیچ امیدی به اینده نداریم صبحها که از خواب بیدار میشم میگم کی دنیا تموم میشه دلمرده وخسته بدون هدف زندگی میکنیم.
ناشناس
۱۳:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۳
ناشناس
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۷
پكاه جان اميدوارم هميشه توزندگيت موفق باشى .اين وبدون كه خداوند داره امتحانت ميكنه. به نظر من شما يكى ازبنده هاى خوب خداوند هستى فقط خواهش ميكنم مواظب خودت باش ازات ممنونم بخاطراينهمه خوب بودنت
حسین
۰۰:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۴
با سلام من مدتی بود با یکی از دوستام خیلی رابطمون خوب شد حتی با هم عهد برادری بستیمو همیشه همدیگرو داداش صدا میزدیم ولی الان چند وقته رابطمون کدر شده اون دیگه متل قبلنا میلی واس با من بودنو داداش بودن نداره منم از نظر روانی خیلی وابستش شده بودم حالا دیگه کاملا افسرده و احساس بی کسی میکنم توروخدا ی راه حل بگید از این منجلاب بیام بیرون؟؟
حامد
۱۸:۴۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
فاطمه
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
سلام به دوستان عزیز منم مثل شما از افسردگی رنج میبرم درهر چیز کوچکی که شکست میخورم حالم بدتر میشه یه جورایی از کاه کوه میسازم نمیدونم چیکار کنم؟
یک معلم تنها
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۰
من هم یه خانم افسرده ام.بااین تفاوت که فکر میکنم درمان نداره و باید باهاش ساخت.همیشه ظاهرم نامرتبه.همیشه خودم را کمتر از دیگران میدونم.به همه بدبینم.خودم رو مقصر میدونم.احساس بدبختی میکنم.مشکلات مالی دارم.توکل و توسلم به خدا کم شده احساس ناامنی میکنم.حسود شدم.از همه بدم میاد.دلسرد شدم.رابطه ام با شوهرم بد شده.خونه ام همیشه شلوغه و همیشه استرس دارم نکنه یه دفعه مهمون بیاد.خسته ام . هر کاری را با اکراه و اجبار انجام می دهم.همیشه نگران آینده ی بچه هامم و لی هیچ موقع محبت درست حسابی بهشون نمی کنم.بازم بگم؟!!
سمانه
۰۳:۱۵ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۱
همیشه تحت هر شرایطی به خودت ایمان داشته باش اینو میدونستی که اثر انگشت هر کس منحصر به فرده پس هر کس تو این دنیا خودشه و هیشکی مثل اون نیست پس اگه تو این دنیایی یعنی اینکه باید باشی و خود خودتو تحت هر شرایطی ثابت کنی نه این که خودتو با یکی دیگه مقایسه کنی تو قرانم هست که خدا انسان رو در سختی افریده پس سختی هاس که به انسان امتیاز میده همون طور که فصل گل و بلبلی مثل بهار هست فصل سختی مثل زمستونم هست که اون بهار معنا پیدا کنه خدا هر کیو بیشتر بخواد بیشتر سختیش میده چون میخواد بندش صداش کنه به خودت ایمان داشته باش حتی اگه همه دنیا جمع شن بگن بدی بعد اگه دوباره افسرده شدی اسممو عوص میکنم میزارم عزرا
حامد
۰۰:۱۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۳
الهه
۱۸:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۴
سلام من خودم چند سال پیش افسرده بودم دارو میخوردم ولی گذاشتم کنار حالم بهتره ولی بازم فکر میکنم مامانم 19 سال درگیر ناداحتی اعصاب من هر چی بهش میگم خودت میتونی به خودت کمک کنی گوش نمیده منم حالم بده دعا کنید برای همه مریزای روحی روانی و ممنون از گفته هاتون.
آلما
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۲۶
سلام بچها / یه چیز بهمتون خدا وکیلی بهش عمل کنید مشکلاتتون حل میشه به مرور: بچها رابطتون با خدا درس کنید/ نماز بخونید / به غیر نماز اصلی نماز شب / دعای کمیل /زیارت عاشورا بخونید / من من شماهام خیلی افسرده بودم چن بار به خود کشی فکر کردم / اما به بخدا به بخدا راه اصلی درمان درست شدن حرف زدن با خداست سره نماز /برید نماز جمعه / برید امامزاده/ صداش کنید بخدا بعده یه مدت جوابشو می بیند/ کارهای نکنید/ بچها اینا رو من خود تجربه کردم / آی اون کسیی که گفتی دوستم ولم کردم کرده دوستای این زمونه بدرد نمی خورن منو دوستام گناهکارم کردن / دوستتو بکن کتاب بکن رفتن به ورزش مخصوصا شنا بربد/ توبر نامه هفتگیون شنا باشه / کتاب باشه برید سراغ هر چی دوس دارید برید سراغه مجلات که قشنگه برا تازه کارا خوبه / بخدا اینا عینه حقیقته
رويا
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۳۰
اگه الان درس براكنكور ميخونين عجله برا اومدن به دانشگانكنين چون اگه به چيزي كه ميخوايين نرسين گذشت زمان ادمو داغون ميكنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
منم كلا ازاول از قيافه وسرنوشتم ناراضيم يه روز نيس به خودم گيرندم وايراد نگيرم كلا اصلا هيچوقت خوشحال نيستم
منم كلا ازاول از قيافه وسرنوشتم ناراضيم يه روز نيس به خودم گيرندم وايراد نگيرم كلا اصلا هيچوقت خوشحال نيستم
عشق
۲۰:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۲
سلام به همه من آدم شادی بودم همیشه مشغول به کار بودم یهو سرگیجه گرفتم تکرر ادرار بعدش هم فلج شدم همه گفتن از اضطرابه ولی من دارو نخوردم توی همین اوضاع نامزدم ترکم کرد ولی من هنوز امیدوارم اگه بدونید چه حالی دارم؟ هشت ماهه که نمیتونم راه برم ولی هیچ دارویی هم نمیخورم چون ایمان دارم خودم میتونم خودمو خوب کنم حالا اگه ندیدین من به زودی برمیگردم
حامد
۲۳:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۰
میترا
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۱
ناشناس
۲۱:۱۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۹
منم یکساله دچار افسردگی شدم وفکر های منفی به سراغم میاد لطفا منو راهنمایی کنید
خداوندیعنی محبت
۰۶:۳۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۰
اقسردگی فقط بابودن کسی ک دوستش داری درست میشه
rezaxxsoft
۲۳:۱۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
این همه کارهایی رو که شما گفتید,اگه یه نفر بتونه بکنه که اصلآ افسردکی نمی گیره,افسردگی یعنی انجماد فکر و عمل ,یه درمان واقعی تر لطفآ.
زينب
۱۶:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۵
سلام به همه دوستان. سال نو مبارك انشأ الله كه تعطيلات خوش بگذره
صبا
۲۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۶
سلام بچه ها منم دچار افسردگی و اضطراب شدید هستم برام دعا کنید چون خیلی ناراحت و غمگین هستم دو سال ازدواج کردم ولی از زندگی لذت نمی برم هر کی این متن رو می خونه برام دعا کنه چون شبا خوابم نمیبره 6 ماه دارو مصرف کردم برا اضطراب تا حدودی خوب شدم ولی مجبور شدم دارو رو قطع کنم چون خانواده شوهرم از مت بچه می خوان خیلی خسته ام از همه همه کس خسته شدم تو رو خدا برام دعا کنید دارم از اضطراب میمیرم من فقط 25 سالمه دارم از استرس بی جا می میرم بچه ها برام دعا کنید شاید خدا صدایه شمارو شنید به بعضی ها که دارن از زندگی اشون لذت می لرن حسودی میکنم خوش به حالشون کاشکی منم از زندگی لذت میبردم برام دعا کنید
میترا
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۱
mraddeza
۰۰:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۹
دوستان افسردگی لعنتی منو بدبخت کرد درست از زمانی که کنکور دادم تا الان که 22 سالمه روز به روزم بدتر میشم فکرم خوب کار نمی کنه ریزش موی سر گرفتم شدید معده دردو هزار تا درد دیگه به خدا الان که دارم کامنت می زارم انگار تو برزخــــــــــم فقط زمان که داره می گذره التماس دعا.
حمیدرضا
۰۱:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۹
بنظر من علت اکثر افسردگی ها تنهاییه انسان موجودی اجتماعیه پس باید در کنار دیگر افراد زندگی کنه همراه و همزبون داشته باشه پیشنهاد من ازدواجه . البته ازدواج عاقلانه و منطقی با دختری عاقل و اهل زندگی....
ناشناس
۰۰:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۴
شیما
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۹
سلام به همه.من دچار افسردگی بارداری شدم.هیچ مشکلی توی زندگیم ندارم اما همش بی خودی ناراحت بودم و گریه میکردم رفتم پیش روانپزشک اما داروها رو مصرف نکردم چون ترسیدم واسه دخترم ضرر داشته باشه.خواستم خودم به خودم کمک کنم و با توکل به خدا شروع کردم.با نمازو دعا حال خیلی بهتری دارم برای همتون دعا میکنم انشاالله که همه از نظر روحی و جسمی هیچ مشکلی نداشته باشیم.شما هم برای من دعا کنید.ممنون از همتون
سارا
۱۸:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۹
افسردگی من از جایی شروع شد که به خودم اومدم و دیدم 21 سالم شده و به هیچ یک از چیزهایی که میخواستم نرسیدم. توی زندگیم نه عشقی، نه موفقیتی، نه امیدی رو به فردا. از طرفی هم استرس شدید و بیماری روده. با افسردگی کم کم افکار مزاحم هم سراغم اومدن. الان هر لحظه حس میکنم ممکنه بیماری ام عود بگیره و به دیگران آسیب برسونم. یا حتی به خودم. خیلی نماز خودنم و دعا کردم. اما اثر آن چنانی ندیدم. به روانشناس مراجعه کردم الان نمیدونم آیا اثری ازش می بینم یا نه. هر چی به خانواده ام میگن منو ببرین روانپزشک تا قرص بخورم به حرفم گوش نمیدن و میگن فردا پس فردا مردم میگن دختره دیوونه است. وضعم خیلی خرابه. از خد خدا هم ناامید شدم. اونم از من به سادگی گذشت....
ناشناس
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۳
الی
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۳
میترا
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۱
shler
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۰۹
من هیج امیدی به آینده ندارم.قبلا خیلی آدم سرحالی بودم همه به حالم غبطه میخوردن.اماافسوس...الان ازخودم از همه گسایی که منو به این حال انداختن بیزارم..........
زينب
۲۳:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۱
اميدوارم روزى برسه همه اون كسايى كه دچار افسردگى شدند خوب بشند توروخدااميدتون وازدست ندهيدخدابزرگه خواهش ميكنم خوب فكركنيد اونى كهميتونه كمكتون بكنه خودشماييد كمتربه گذشت اتون فكركنيد
برفی اززنجان
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۴
گردهماییای دوستانه طبیعت گردی خندیدن بخشی ازمشگلات افسردگی را میتواند حل کند
مریم تنهار
۰۰:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
منم چند سالی هست افسردم از وقتی یادمه از قیافم خوشم نمی یومد ارایش میکردم که این حس ازم دور شه اما همه فکر میکردن واسه جلب توجه جنس مخالف این کارو میکنم بابام یه ادم مذهبی از دوم دبستان زورمکرد مانتو روسری بپپوشم بعد گیر داد به چادر من همینجوریشم از قیافم متنفرم دیگه این کفن سیاهو نمیتونم تحمل کنم صبح تا شب میگه اون دنیا جاتون جهنمه دیگه از همه چ .ی خسته شدم دلم میخواد بمیرم.همه فامیل و دوست اشنا به جایی رسیدن اما ما با 20سال پیشمون هیچ فرقی نکردیم زندگی کسالت واری داریم نه مسافرت نه مهمونی نه تعییر و تحول هیچی اب هم یه جا راکت بمونه میگنده چه برسه ادمیزاد از زندگی متنفرم دیگه بسه حقارت
mohammad
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۸
سایت خوبیه .من هم دوست دارم مشکلاتم را بگویم.وجوابهای دوستان را دریافت کنم.
airin
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۳
سلام
لطفا یک دکتر فوق تخصص و مجرب اعصاب و روان در تهران به من معرفی کنید.
ممنون
لطفا یک دکتر فوق تخصص و مجرب اعصاب و روان در تهران به من معرفی کنید.
ممنون
ناشناس
۱۷:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۳
ممنوون واقعان خدا رو فراموش نكن
شهره
۱۸:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۶
سلام
من کمی از صحبتهای دوستان رو خوندم
ولی گاهی هیچ حسی برای کمک کردن به خودم ندارم
انگار واقعا به اخر خط رسیدم
تنهای تنها موندم
یعنی میشه من همون ادم سابق بشم؟
من کمی از صحبتهای دوستان رو خوندم
ولی گاهی هیچ حسی برای کمک کردن به خودم ندارم
انگار واقعا به اخر خط رسیدم
تنهای تنها موندم
یعنی میشه من همون ادم سابق بشم؟
saeed5924
۰۲:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۷
من افسردگی دارم اونم ازنوع شدیدکه تویه هفته سه دعوای شدیدروکردم.الان فقط یه جمله دارم.صبورباش ومثل یه مردسرسختوتسلیم ناپذیرواگردختری فقط پس ازهربارزمین خوردن بلندشووقدمتومحکم تربکوب@افسردگیرودشمت بدونومبارزه کت
سارا
۲۳:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۵
سلام منم چند روزیه افسرده شدم. بیشتر از همه ضعف بدنی اذیتم میکنه نفسم تنگه و قلبم درد میکنه زود عصبانی میشم وبدنم میلرزه حوصله هیچ کس ندارم حتی بچه هام
پری
۰۲:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
ترگل
۲۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۷
oسلام به دوستان عزیزم من فکر میکنم اینجا تنها جایی هست که میتونم حرفامو بزنم لطفا کمکم کنید من کلا از خودم از توانایی هام از زندگیم از وضع مالیم خانوادم خلاصه از همه چی ناراضی ام و مدام از خودم ایراد میگیرم با اینکه تو یکی از دانشگاه های دولتی تهران تو یکی از رشته های مهندسی تحصیل میکنم ولی وقتی کسایی رو که تهران و شریف میخونند و دانشگاه های بهتر از خودم ناامید میشم مخصوصا وضع مالی پدرم که هنوز حتی خونه و ماشین نداره واین برای من مثل مرگ میمونه و به هیچ عنوان دوست ندارم کسی این موضوع رو بفهمه گرچه ابدا نمیگم مرفه ولی خوب زندگی کردیم اما همیشه این بی پولی رو حس کردم پدرم هنوز تو همون کم سوادی مونده و حتی تلاش نمیکنه چیزای خیلی ساده رو هم یادبگیره همیشه این موضوع موجب سرافکندگی منه و ز ظاهر خودم همیشه ایراد میگیرم گرچه بقیه میگن قیافه شنگی دارمولی کوچکترین نقص هام برام مثل سرطان ممیمونه خلاصه همیشه غم دارم هیچ راه نجاتی هم پیدا نمیکنم و از تو دارم داغون میشم دیگه هیچ انگیزه ای برای تلاش ندارم پول روان شناس رفتنم ندارم لطفا کمکم کنید با این همه حس بد چیکار کنم؟
فرشته
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۲
ترگل عزیز چرابایدناامیدبشی که توی دانشگاه شریف درس نمیخونی توبایدبه خودت افتخاربکنی که بااینکه خانوادت ازنظرمالی وضعیت خوبی ندارن اماتونستی تویک دانشگاه دولتی قبول بشی همه چیزپول نیست سرمایه بهترین نعمتی هستش که خدابه آدم داده قیافه هرآدمی روخدابه نحواحسن خلق کرده ماهمه آفریده دست اوهستیم خداخیلی بزرگه دردهیچکس به بزرگی دردمن نیست اماهمیشه خداروکنارم حس کردم باتموم وجودم بتتینکه اطرافیان همه منوتنهاگذاشتن وقتی یادعذاب هایی که بخاطر رسیدن به شوهرم کشیدم ازخودم بدم میادچون ارزشش رونداشت هیچ وقت نبایدتواین دنیاچیزی روبه زورازخدابخوای هرچی که خودخدای مهربون صلاح بدونه بهمون میده پس به داشته هات فکرکن وقدرپدرت روبدون عزیزم
فاطمه
۰۱:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۳
چرا هیچکس جواب منو نمیده دیگه خسته شدم
پری
۰۲:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
بهت حق میدم ولی اینرو بدون که شاید کمبودهای زندگیت باعث تلاش بیشترت شده به خودت افتخار کن که میتوانی اینده ای خوب داشته باشی کسانی رو میشناسم که ارزو میکنند کاش پدرشون پولدار نبود
مریم السادات
۲۲:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
سلام
من سال 87 توی تصادف مادر عزیزمو از دست دادم و افسردگی شدید پیدا کردم و هنوز دارو مصرف میکنم
امسال روز مادر خواهر بزرگم رو هم از دست دادم
یه پسر 12 ساله و یه دختر ناز 2 ساله داشت
وضعیت روحی هر دوشون افتضاحه
با حکمت خدا و دلسوز بودنش کنار نمیام
چطور دلش اومد یه مادر جوون رو با این همه امید و ارزو واسه بچه هاش ببره؟
حالم اصلا خوب نیست
چطور طاقت بیارم بی تابی و ضجرکشیدناشونو؟
من سال 87 توی تصادف مادر عزیزمو از دست دادم و افسردگی شدید پیدا کردم و هنوز دارو مصرف میکنم
امسال روز مادر خواهر بزرگم رو هم از دست دادم
یه پسر 12 ساله و یه دختر ناز 2 ساله داشت
وضعیت روحی هر دوشون افتضاحه
با حکمت خدا و دلسوز بودنش کنار نمیام
چطور دلش اومد یه مادر جوون رو با این همه امید و ارزو واسه بچه هاش ببره؟
حالم اصلا خوب نیست
چطور طاقت بیارم بی تابی و ضجرکشیدناشونو؟
مبینا
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۰
محمد
۱۷:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۶
گریه بر امام حسین ع و اهل بیتش . ره صد ساله رو یک شبه طی میکنه . پیامبر ص می فرماید قطعا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است . امتحان کن اگه گریت نمیاد حالت گریه بگیر
لاله
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۸
من از همتون وضعم بد تره ینی حالم بدتره.. من توی رشته پزشکی درس میخونم.. چن وقت دیگه دارم وارد بیمارستان میشم... اما خاک تو سرم نمیدونم چه مرگمه همش از قیافه کوفتیم ناراضیم هی عمل رو عمل یه بار دماغ عمل میکنم .. دوباره خوشم نمیاد مدلشو عوض میکنم... هر کار میکنم احساس میکنم زشتم و از همه کمترمم... همیشه دلم میخاد تنها باشم... و دور از جمع حس میکنم همه به من نگاه میکنن فقط
الهام
۲۲:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۹
بچه ها من واقعا فقط وفقط ارزوی مرگ دارم به هیچیم جز اون فکر نمیکنم چون واقعا انقدر افسردگیم شدیده که چندساله معدم زخمه و واقعا منتظرمرگم.از دست کسی کاری بر نمیاد فقط دعاکنید بمیرم
سلوا
۲۳:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۹
مشکل من با اینها فرق داره
من دوس دارم دوستهای زیادی داشته باشم
تو دانشگاهم باهمه حرف میزنم و خوشرویی میکنم
اما اونا منو تو جمعشون راه نمیدن
وقت قرارو به من خبر نمیدن یادشون میره چون براشون مهم نیستم
نمیدونم کدوم رفتارم باعث میشه
تو باشگاه دانشگاه کلی دختر هست که میتونم باهاشون دوستی کنم اما نمیتونم انگار با بقیه فرق دارم
شاید اصلا مغرور نیستم
اما قیافه خیلی خوبی دارم و بخاطر ظاهر نمیتونه باشه
توروخدا کمکم کنین
من دوس دارم دوستهای زیادی داشته باشم
تو دانشگاهم باهمه حرف میزنم و خوشرویی میکنم
اما اونا منو تو جمعشون راه نمیدن
وقت قرارو به من خبر نمیدن یادشون میره چون براشون مهم نیستم
نمیدونم کدوم رفتارم باعث میشه
تو باشگاه دانشگاه کلی دختر هست که میتونم باهاشون دوستی کنم اما نمیتونم انگار با بقیه فرق دارم
شاید اصلا مغرور نیستم
اما قیافه خیلی خوبی دارم و بخاطر ظاهر نمیتونه باشه
توروخدا کمکم کنین
پروانه
۱۸:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
واقعا آرزوی مرگ میکنم چون هیچ امیدی دیگه برام نمونده. هیچ کس منو دوس نداره. همیشه رونده شدم همیشه تو عشق شکست خوردم با همه صادق بودم ولی از همه نامهربونی دیدم.
ناشناس
۲۲:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
سلام من تومشهد زندگی میکنم سرگیجه دارم دکتر میگه از افسردگیه هیچ کدوم ازاین حالتارو ندارم چهل روز نذرکردم برم حرم اول باسه شماها دعا می کنم بیماری روحی خیلی سخته ولی امیدتون به خدا باشه
مبینا
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۰
خیلی عالی بود . استفاده کردم.
یه دختر
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۰
سلام.منم حس میکنم افسردگی دارم.پارسال واقعا احساس تنهایی میکردم،تنها،منزوی بودم،همش گریه میکردم توخلوتم.داره شونزده سالم میشه.اهل دوست پسراینانیستم.حس میکنم زیادی خانم واربزرگ شدم.پارسال داغون بودم،حس میکردم هیشکی به حرفام اهمیت نمیده،هیییشکی دوسم نداره.داره تابستون شروع میشه ومیترسم دوباره افسردگیم...
مبینا
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۰
لیلا
۱۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۸
با سلام من احساس میکنم شوهرم افسرده شده میخوام بهش کمک کنم اما نمیدونم چطوری؟ ازسر کار که میاد میشینه پای تلوزیون تا آخر شب . فقطم دوست داره بخوره هیچکس هم باهاش حرف نزنه. نه خواب نه صحبت نه بیرون رفتنپارتباط اجتماعی رو کلا تعطیل کرده سعی دارم شاد بشه بره بیرون ولی نمیشه.لطفا کمکم کنید. خودمم دارم دیوونه میشم.
امیر
۲۲:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۲
این همه افسرده تو کشورمون داریم اخه چرا
پرناز
۰۱:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۳
سلام من یه ادمیم که خیلی زودبه دیکران وابسته میشم الان به خاگرهمین وابستگیم ضربه خیلی بدی خوردم احساسافسردگی شدید دارم میشه منورتهنمایی کنید؟؟ممنون خسته نباشید
تارا
۲۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۶
من در تابستان افسردگی گرفتم ونمی دانم چه کار کنم؟
ازاین سایت هم چیزی نفهمیدم واقعاً بگویید چه کلاس هایی برویم ازتلویزیون هم برنامه هایی دراین رابطه پخش کنید .
خسته شدم ازاین همه تلویزیون دیدن و خوابیدن توروخدا یک کاری بکنید.
ازاین سایت هم چیزی نفهمیدم واقعاً بگویید چه کلاس هایی برویم ازتلویزیون هم برنامه هایی دراین رابطه پخش کنید .
خسته شدم ازاین همه تلویزیون دیدن و خوابیدن توروخدا یک کاری بکنید.
سارا
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۹
من توو زندگیم گاهی احساسه تنهاییو بی کسی میکنم حس میکنم هیچ کس منو درک نمیکنه.بی معرفتی آدما اذیتم میکنه.تازه ازدواج کردم بااینکه همسرم خیلی دوسم داره احساس تنهایی میکنم بازم
زينب
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
سلام.من خيلى خوشحالم كه تونستم خوب بشم با همه مشكلات كناراومدم الان هم يك زندگى خوب وشيرين كنار خانواده ام دارم
نسيم
۲۳:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۶
سلام منم افسرذگي گرفتم كه تو خواب شبم نميديدم دختري به شلوغي من أين طوري بشه شوهرمو خيلي دوس دارم اما خونواده هامون ميخوان جدامون كنن دعا كنيد واسم
دانشجو
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۷
سلام.خسته نباشین من دانشجوم دوترم پشت سر گذاشتم تو خابگا زندگی می کنم خیلیا رواول سال قبول داشتم تا اینکه رفته رفته رفتار خخیلیاشون عوض شد به قول خودشون دوست اجتماعی پیدا کردن من رو ای مسائل خیلی حساسم جوری که تو خابگاه بودن مث جون کندنه واسم...تو خابگا همش بی قرارم اصلا دوس ندارم درس بخونم همش خودمو با ی چیزی سرگرم میکنم ک زمان بگذره از در و دیوار خابگام حس تنفر دارم دستام میلرزه هیچ امیدی به زندگی ندارم همش خابم دوس ندارم کتابامو ببینم اینا علاءم افسردگی نیس؟ تو رو خدا کمکم کنین
ندا
۰۱:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۸
عالی
فرشته
۰۳:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۸
سلام
من 24سالمه ي دختر شاد سزنده صدا خنده هام جوك كفتن همه تو خابكاه ميشنيدن،نميدونم جي شد ديكه طاقت هم اتاقيام ندتشتم اتاقو عوض كردم تو اتاق حديدم نتونستم تحمل كنم باهمه قهركردم فقط گريه ديكه هيشكي خنده هام نديد حتي خودم يادم نمياد كي خنديدم،خيلي آرزوها داستم ادامه تحصيل شغل تيپ زدن بادوستام بگردم ولي الان فقط تو خونه م شب تا صبح بيدار روزا خواب ،،هركي ي جيزكوجيك بكه خ حالم بدميشه،كسي ك ي زماني عاشقش بودم الان ازش متنفرم ببخشيد اينو ميكم ولي ازخدا از همه از اين زندكي بريدم هرجي فك ميكنم نميدونم خدا دليلش جي بوده،ديكه آخرش رسيدم ازاينكه همش گريه كنم كسي ك اينقد دوستش داشتم الان ازش متنفرم و دارم كاري ميكنم ك اونم ازم متنفر بشه ،خيلي ب كمك احتياج دارم ،دارم نابودميشم:'(
من 24سالمه ي دختر شاد سزنده صدا خنده هام جوك كفتن همه تو خابكاه ميشنيدن،نميدونم جي شد ديكه طاقت هم اتاقيام ندتشتم اتاقو عوض كردم تو اتاق حديدم نتونستم تحمل كنم باهمه قهركردم فقط گريه ديكه هيشكي خنده هام نديد حتي خودم يادم نمياد كي خنديدم،خيلي آرزوها داستم ادامه تحصيل شغل تيپ زدن بادوستام بگردم ولي الان فقط تو خونه م شب تا صبح بيدار روزا خواب ،،هركي ي جيزكوجيك بكه خ حالم بدميشه،كسي ك ي زماني عاشقش بودم الان ازش متنفرم ببخشيد اينو ميكم ولي ازخدا از همه از اين زندكي بريدم هرجي فك ميكنم نميدونم خدا دليلش جي بوده،ديكه آخرش رسيدم ازاينكه همش گريه كنم كسي ك اينقد دوستش داشتم الان ازش متنفرم و دارم كاري ميكنم ك اونم ازم متنفر بشه ،خيلي ب كمك احتياج دارم ،دارم نابودميشم:'(
امیر
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۸
سلام من چند ماهه که افسرده شدم فقط برای اینکه نخواستم کار بدی انجام بدم یکی هم تو ذهنم همش بخاطر همین موضوع داره منو عذاب میده و هرکاری که متنفرم رو میاد به من میگه و منم فقط ارزوم اینکه این حرفارو نشنوم...خواهش میکنم کمک کنید...
امیر
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۸
سلام من چند ماهه که افسرده شدم فقط برای اینکه نخواستم کار بدی انجام بدم یکی هم تو ذهنم همش بخاطر همین موضوع داره منو عذاب میده و هرکاری که متنفرم رو میاد به من میگه و منم فقط ارزوم اینکه این حرفارو نشنوم...خواهش میکنم کمک کنید...
اسمان
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۸
سلام منم حدود5ساله افسردگی دارم یکی ودو ساله شدید شده .گفتم با ازدواج شاید خوب بشم اما بدتر شدم این ترم هم تا پای مشروطی رفتم .واقعا خسته شدم الان دارم یه نفر دیگرو هم با خودم ازار میدم .برام دعا کنید شاید خدا دعا شما رو گوش کنه و به من لطف کنه تا خوب بشم.
احسان
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۰
مطالب قشنگی بود
مهدی
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۰
سلام .برو انجای که خاطراته خوبی داشتی
سحر
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۱
دختری22 ساله هستم که الان 4 ماه افسرده ام بینهایت عاشق فردی بودم که اونم عاشقم بود 4سال بهترین خاطرها عمرم باهاش گذروندم اما بیک باره دنیا بهم بد کرد با امدن 1 خواستگار سمج که پسردایی میشد و خانوادم بینهایت دوستش داشتن مجبور به عقد شدم و از عشقم جدا شدم 3 روز بعد از عقد لعنتی برادر28 سالم ناگهانی فوت کرد از اون شخص چه قبل عقد وچه بعد بیش از حد متنفرم الان هم من وهم عشقم افسرده شدیم میخوام طلاق بگیرم اما اصلا خانوادم حمایتم نمیکنن خودشم طلاقم نمیده فقط دوس دارم بمیرم خدایا همرو کمک کن
علی
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۱
سلام.۳۱سالمه.بچگی ونوجونی نسبتا خوبی رو گذروندم.از سال ۸۴کم کم از شوروحال زندگی افتادم.دچار افسردگی شدید شدم.عاشق دختری بودم.نامزد کردم.از لحاظ روحی بقدری داغون بودم که نتونستم باهاش بمونم وطلاقش دادم.بعدش سه سالی معتاد تریاک شدم.اعتیاد وضعیت روحیمو بدتر کرد.عذاب وجدان خراب کردن زندگی نامزدمم ولم نمیکرد.مرده متحرک بودم.ذره ای امید توزندگیم نبود.از اون وضعیت خسته شده بودم.توسفر کربلاتصمیم گرفتم باخودمو زندگی بجنگم.بعد برگشتن تواون وضعیت روحی شروع به ترک کردم.سقوط آزاد.بالاخره تونستم باتوکل به خدا اعتیادمو ترک کنم.فقط اینو بگم اون روزا اینقد سخت وبدبود که تلخیش تاعمر دارم یادم میمونه.بعدش واسه خودم هدفای کوچیکو کوتاه مدت میذاشتموسعی میکردم بهشون برسم.سعی میکردم شاد باشموبه گذشته فکر نکنم.نم نم اعتماد بنفسم بهتر شدوامیدوارتر به زندگی. دوسال اخیر بهتروبهترشدم.الان نسبت به گذشته روزای خیلی خوبی رومیگذرونم.امیدوارم به آینده
علی
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۱
سلام.۳۱سالمه.بچگی ونوجونی نسبتا خوبی رو گذروندم.از سال ۸۴کم کم از شوروحال زندگی افتادم.دچار افسردگی شدید شدم.عاشق دختری بودم.نامزد کردم.از لحاظ روحی بقدری داغون بودم که نتونستم باهاش بمونم وطلاقش دادم.بعدش سه سالی معتاد تریاک شدم.اعتیاد وضعیت روحیمو بدتر کرد.عذاب وجدان خراب کردن زندگی نامزدمم ولم نمیکرد.مرده متحرک بودم.ذره ای امید توزندگیم نبود.از اون وضعیت خسته شده بودم.توسفر کربلاتصمیم گرفتم باخودمو زندگی بجنگم.بعد برگشتن تواون وضعیت روحی شروع به ترک کردم.سقوط آزاد.بالاخره تونستم باتوکل به خدا اعتیادمو ترک کنم.فقط اینو بگم اون روزا اینقد سخت وبدبود که تلخیش تاعمر دارم یادم میمونه.بعدش واسه خودم هدفای کوچیکو کوتاه مدت میذاشتموسعی میکردم بهشون برسم.سعی میکردم شاد باشموبه گذشته فکر نکنم.نم نم اعتماد بنفسم بهتر شدوامیدوارتر به زندگی. دوسال اخیر بهتروبهترشدم.الان نسبت به گذشته روزای خیلی خوبی رومیگذرونم.امیدوارم به آینده
میترا
۲۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۱
عالی بود,
شهره
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
من درزندگی مشترکم باهمسرم مشکل دارم وازش ناامیدشدم میدونم دیگه دوستم نداره حسابی افسردم واجازه بیرون رفتن ندارم تاحالم بهتربشه لطفاکمکم کنید.
جواد
۰۲:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۵
من دچار افسردگی شدیم ولی هزینه مشاوره های گران قیمتو ندارم؟اصلا باید از کجا شروع کنم ؟هزار تا مشاوره رفتم دو سال دارو مصرف کردم و..... خسته شدم
نازی
۰۵:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۵
منم احساس افسردگی میکنم علامتهاشونمیدونم یه دختر3ساله دارم شوهرم همراهیم نمیکنه همیشه تنهام وحوصله هیچ کاری ندارم جز خواب خواب خواب
ناشناس
۲۳:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۶
م
کیمیا
۲۱:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
سلام.امیدتتون به خدا از دست ندید.منم از افسردگی رنج میبرم ولی با شرکت در مراسمات مذهبی و نزدیکترن کردن به خدا حس ارامش عجیبی به ادم دست میده.به امتحانش میارزه.
جیم
۱۵:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
بهتین درمان، خودکشـــــــی
نفس
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
منم حال خوبی ندارم با وجود اینکه بیشتر از 30 تا خواستگار رو رد کردم همش فکر میکنم من زشترینم.بدشانس ترینم.تبل ترینم.همش افکار منفی دوست ندارم از خونه بیرون بیام.با وجود اینکه موقعیت عالی دارم تک فرزندم دانشجوی ترم هفت هستم.یه دوره ی 7 ماهه رفتم سراغ پیانو ولی بهتر نشدم.الان با وجود اینکه خیلی هزینه کردم و همش بیکارم تو خونه 1 ثانیه هم سراغ پیانو نمیرم.از کلاس اخراج شدم به خاطر تنبلی.به ازدواجنمیتونم فکر کنم.همش حس میکنم مردا به درد نمیخورن و همشون خیانتکار هستن و ...با اینکه تا حالا بدی از هیچکسی ندیدم از مغرور بودن زیاد اونایی که دوسشون داشتمو از دست دادم یکی یکی .روزی هزار بار امیدوار میشم و سرحال میگم دیگه تموم شدو چه و چه باز به یک ساعت نرسیده از خودمو اطرافیانم بیزار میشم.به پدرم خیلی بی احترامی میکنم.با اینکه خیلی ها حسرتمو میخورن خودم سر سوزنی از خودم راضی نیستم.7 ماهه جز به اجبار از خونه بیرون نرفتم و حوصله جواب دادن به پیام دوستامم ندارن.نمیدونم چیکار کنم.یه ترم و کاملا مشروط شدم فقط 2 واحد پاس کردم چون حوصله درس خوندن نداشتم
ناشناس
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
من افسردگي شديد دارم
كسي كه قرار بود باهاش ازدواج كنم بعد از ٣ سال ولم كرد رفت، ميگه ديگه نميتونه باهام باشه، ميگه ميخواد تنها باشه، اولش دوسش نداشتم اما اون ديوونه وار دوسم داشت، يواش يواش برعكس شدو من عاشق شدم اما اون ....
يه بار رگمو زدم، نه بخاطر اون، بخاطر اينكه دارم درد ميكشم، ميگن موقع افسردگي قسمتي از مغز چيزي ترشح ميكنه كه باعث اين حال ميشه، حاضرم قسم بخورم انقدر درد ميكشم حتي حسش ميكنم كجاي مغزمه اون كوفتي، روز و شبم گريه س، تك بچه م و شديدا تنها، خيلي حال بدي دارم، برام دعا كنين...
كسي كه قرار بود باهاش ازدواج كنم بعد از ٣ سال ولم كرد رفت، ميگه ديگه نميتونه باهام باشه، ميگه ميخواد تنها باشه، اولش دوسش نداشتم اما اون ديوونه وار دوسم داشت، يواش يواش برعكس شدو من عاشق شدم اما اون ....
يه بار رگمو زدم، نه بخاطر اون، بخاطر اينكه دارم درد ميكشم، ميگن موقع افسردگي قسمتي از مغز چيزي ترشح ميكنه كه باعث اين حال ميشه، حاضرم قسم بخورم انقدر درد ميكشم حتي حسش ميكنم كجاي مغزمه اون كوفتي، روز و شبم گريه س، تك بچه م و شديدا تنها، خيلي حال بدي دارم، برام دعا كنين...
amin
۱۷:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
دستتون درد نونه خوب بود. ولی جاداره بهتر بشه.
وینا
۰۴:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
31سالمه،16 ساله که بودم به خاطر ترس از بیماری افسرده شدم ولی دنبال درمان جدی نرفتم وباهاش کنار اومدم ولی همیشه ترس از اوت داشتم،حالم طوری بود که تحمل میکردم وکسی جز خودم اذیت نمیشد.19سالگی ازدواج کردم وخدا یه پسرفوق الاده بهم داد،جالبه بعد از 15 سال بر اثر یه مشاجره با شوهرم دوباره به سراغم اومد،ولی اینبار به صورت جدی دنبال درمان رفتم و6ماه تحت درمان دارویی قرار گرفتم،واقعا احساس میکردم دوباره متولد شدم.شاید چند وقت یکبار یه حسای بدی داشته باشم ولی دیگه استرس ندارم،میدونم درمان داره.بچه ها افسردگی یه نوع بیماری روحیه که یه مشکلو بهونه میکنه وسراغ آدم میاد.خدا درد داده،درمان هم داده.اول به دنبال درمان باشید
بعد از خدا بخواهید کمکتون کنه.واخر اینکه تو این راه صبوری کنید،یه حسی بهم میگه آدم خیلی به خدا نزدیکتر میشه.التماس دعا
بعد از خدا بخواهید کمکتون کنه.واخر اینکه تو این راه صبوری کنید،یه حسی بهم میگه آدم خیلی به خدا نزدیکتر میشه.التماس دعا
امینه
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۱
سلام.مشکل من اینه که فکرمیککنم اصلا زیبانیستم اصلا کسی عمیقا دوسم نداره هیچکس بهم توجه نمیکنه واقعانمیدونم چی کارکنم
مونا
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۲
سلام دوستان خوب من ..میخام ی حرف امیدوارکننده برای همتون بزنم
میخام از یک زاویه جدید به دنیا نگاه کنید شما نعمتهای بی نظیر دارید مثل چشم ،دست ،پا ،گوش ،
من بعضی ها رو میشناسم که ارزو داشتن نه پول نه ماشین نه خونه نه علم ودر واقع هیچی نداشتن اما می تونستن برای یک لحظه با چشمشون دنیا رو ببینن یا با پاشون بدون هیچ کفشی تو دشت بدون وراه برن ...وبخندن ..اما اونها بازم شاکرن واین رو امتحان الهی میدونن
حالا شما همه این نعمتها رودارید میتونید بدویید وببینیدوبشنوید واین چیز کمی نیست ؟؟؟؟/
پس بخندید ،،وبه فکر نداشته هاتون نباشید >>>>>
میخام از یک زاویه جدید به دنیا نگاه کنید شما نعمتهای بی نظیر دارید مثل چشم ،دست ،پا ،گوش ،
من بعضی ها رو میشناسم که ارزو داشتن نه پول نه ماشین نه خونه نه علم ودر واقع هیچی نداشتن اما می تونستن برای یک لحظه با چشمشون دنیا رو ببینن یا با پاشون بدون هیچ کفشی تو دشت بدون وراه برن ...وبخندن ..اما اونها بازم شاکرن واین رو امتحان الهی میدونن
حالا شما همه این نعمتها رودارید میتونید بدویید وببینیدوبشنوید واین چیز کمی نیست ؟؟؟؟/
پس بخندید ،،وبه فکر نداشته هاتون نباشید >>>>>
ناربه
۰۴:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۴
سلام من از بچگی یا حدود25 ساله این مشکلو دارم اول از خانواده ترک تحسیل فرار بعد زربه خوردن از دوستو قریبه الان یه جور به غم عادت کردم ارزش برای خودمم قاءل نیستم حضوری
دکتر برم کمکی میتونین به من بکنین
دکتر برم کمکی میتونین به من بکنین
ناشناس
۲۲:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
بنده خدا
۱۲:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
حرفهای ناجی خیلی روم اثر گذاشت ممنونم
بنده خدا
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۷
درجواب اون دوست ناشناسمون که گفته بود کاش یه دردجسمی ناعلاج داشتم اما افسرده نبودم باید بگم عزیزم این چه حرفیه که میزنی خدانکنه درد ناعلاج داشته باشی چون وقتی آدم مریض میشه اگه خدایی نکرده صعب العلاج هم باشه اون موقع قدرسلامتیش رو میدونه چون من مدتی بیماری صعب العلاج گرفتم چندجلسه شیمی درمانی شدم بعدش هم پرتودرمانی الحمدلله خوب شدم و بهبودیم رو بدست آوردم اما واقعا الان قدر سلامتیم رومیدونم برو یه سری به بیمارستانهای سرطانی اونجا که شیمی درمانی و پرتودرمانی میشن اونموقع قدر خودتو میدونی و به چیزهایی که بی ارزشن لااقل کمتر اهمیت میدی به خداتوکل کن
عسل
۱۱:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۸
من از دوران کودکی اختلالانی داشتم که هیچوقت بهش توجهی نمیشد مثلن در دوران راهنمایی دوستمو وشکون گرفتم بعد تا ی سال فک میکردم کشتمش منتطر بودم پلیس منو بگیره یا همش فکرای آزاردهنده تو دهنم میومد یا هرچیزیو بی اختیار بصورت زهنی تقسیم میکردمو میشمردم الان هم همیشه غمگینم واز جمع فراریم بخصوص ک شب کنکور با مشکلاتی ک خانوادم بوجود اوردن زحمت 1سالم ب باد رفت وروز کنکور حالم بدشد 1ترم دانشگاه ازاد درس خوندم ولی ب اصرار مادرم از رشته مورد علاقم انصراف دادم وب دانشگاه دیگری رفتم ک مشکلات خیلی بزرگی مواجه شدم وحالت روحیم هرروز بدتر میشه
وقتی برنامه ای مثه ماه عسل رو میبینم خودمو جای شخصیتهای اون میزارمو انقدر اذیت میشم ک شبا کابوس میبینم درضم 2ساله قبل پدرم رو بصورت ناگهانی از دست دادم
مشکلاتم خیلی زیاده ومن هرروز عذابم بیشتر میشه کمکم کنید توروخدا
2ساله ک بشدت عصبی وفحاشم
وقتی برنامه ای مثه ماه عسل رو میبینم خودمو جای شخصیتهای اون میزارمو انقدر اذیت میشم ک شبا کابوس میبینم درضم 2ساله قبل پدرم رو بصورت ناگهانی از دست دادم
مشکلاتم خیلی زیاده ومن هرروز عذابم بیشتر میشه کمکم کنید توروخدا
2ساله ک بشدت عصبی وفحاشم
افسرده
۰۲:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
من نظر بدم قول میدین همتون جوابمو بدین؟نظر همتونو می خواما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زحل
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
من مدت۹ساله افسرده ام تمام بدنم درد میکند دریک شبانه روز ۸ساعت بیدار میباشم سرم درد میکند دلم تنګی میکنداحساس لرزش میکنم فکرم هیچ کارنمیکند احساس میکنم چشمانم راغبار احاطه کرده روزشب من معلوم نیست سرم ګیچ میره من الان ۲۳سال دارم نمدانم بااینابسده ګی چی کنم دوستان به من دعا کنید
tahmine
۲۰:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۱
سلام..من19 سالمه از13 سالگی عاشق شدم.طرف مقابلم منودوست داره الان7ساله با همیم ومنتظرموقعیت ازدواجیم..ولی عاشقیه من داره به جنون کشیده میشه..نمیتونم ببینم بادوستاش یاخانوادش بیرون میره ومن دق میکنم.خیلی افسرده شدم همش الکی گریه میکنم همش تواتاقم وازخانوادم بدم میاد..کمکم کنید
منا
۱۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
نمیدونم چرا نطر قبلی منو مورد انتشار قرار ندادید.....
من مدتهاست ک احساس افسردگی دارم..ولی توسط یه دوست عزیز با کتاب 7قانون معنوی اثر دیپاگ چاپرا اشنا شدم .واقعا کتاب خوبیه...واقعا کتاب خوبیه....
من وقتی خوندم خیلی احساس خوبی داشتم و دارم..البته از طریق اینترنت هم میتونین دانلود صوتی کنید....بیشتر مطالبش مثل و شبیه جملات و سخنان حضرت علی هستش.....به همتون توصیه میکنم حتما دانلووود کنین
من مدتهاست ک احساس افسردگی دارم..ولی توسط یه دوست عزیز با کتاب 7قانون معنوی اثر دیپاگ چاپرا اشنا شدم .واقعا کتاب خوبیه...واقعا کتاب خوبیه....
من وقتی خوندم خیلی احساس خوبی داشتم و دارم..البته از طریق اینترنت هم میتونین دانلود صوتی کنید....بیشتر مطالبش مثل و شبیه جملات و سخنان حضرت علی هستش.....به همتون توصیه میکنم حتما دانلووود کنین
سمانه
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۴
سلام عزیزان
تقریبا حرفا درد دلای بیشترتونو خوندم، خودم افسردگی خفیفی دارم که گه گاه سراغم میاد هنوزم دکتر نرفتم که دلیلشو بفهمم، مشکل اساسی که من دارم اینه که موقعی که افسردگی سراغم میاد معدم اذیت میشه نمیتونم خوب غذا بخورم و ازاینکه لاغرو ضعیف بشم میترسم، شوهری دارم که بینهایت دوسم داره از اینکه با این مریضیم ناراحت میشه از خودم بدم میاد، واقعا داروهایی که روانپزشکا میدن تاثیر داره؟ از اینکه به این داروها عادت کنم میترسم، کلا از این مریضی افسردگی خیلی میترسم چون واقعا درد بدیه فقط کسی میتونه درکت کنه که خودشم این دردو کشیده باشه
برای سلامتی همه از صمیم قلب دعا میکنم
تقریبا حرفا درد دلای بیشترتونو خوندم، خودم افسردگی خفیفی دارم که گه گاه سراغم میاد هنوزم دکتر نرفتم که دلیلشو بفهمم، مشکل اساسی که من دارم اینه که موقعی که افسردگی سراغم میاد معدم اذیت میشه نمیتونم خوب غذا بخورم و ازاینکه لاغرو ضعیف بشم میترسم، شوهری دارم که بینهایت دوسم داره از اینکه با این مریضیم ناراحت میشه از خودم بدم میاد، واقعا داروهایی که روانپزشکا میدن تاثیر داره؟ از اینکه به این داروها عادت کنم میترسم، کلا از این مریضی افسردگی خیلی میترسم چون واقعا درد بدیه فقط کسی میتونه درکت کنه که خودشم این دردو کشیده باشه
برای سلامتی همه از صمیم قلب دعا میکنم
ناشناس
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۸
سلام فاطمه جان،من مطالبت رو خواندم.واقعا بهت افتخار ميكنم كه انقدر فهميده اي،منم همين مشكلات دعواهاي خانوادگي مخصوصا پدر و مادر را تجربه كردم،حتي روزي سه باررررر..
واقعا سخته براي بچه ها و با ين كار فضاي خانه را مصموم ميكنند.در اين فضا چه جوري بچه ها پيشرفت كنند اصلا چه جوري ميشه زندگي كرد.
ولي خودت راه حل را پيدا كردي اونم اهميت ندادن به دعواهاشونه و درس خوندن و پيشرفت كردنه.. مطمين باش پدر و مادرت يه روزي از اين رفتارشون پشيمون ميشن.
وقتي كه خواهر بزرگم فوت كرد شك بزرگي بود كه باعث شد پدر و مادرم توو سن 50 - 60 سالگي به خودشون بيان.
واقعا سخته براي بچه ها و با ين كار فضاي خانه را مصموم ميكنند.در اين فضا چه جوري بچه ها پيشرفت كنند اصلا چه جوري ميشه زندگي كرد.
ولي خودت راه حل را پيدا كردي اونم اهميت ندادن به دعواهاشونه و درس خوندن و پيشرفت كردنه.. مطمين باش پدر و مادرت يه روزي از اين رفتارشون پشيمون ميشن.
وقتي كه خواهر بزرگم فوت كرد شك بزرگي بود كه باعث شد پدر و مادرم توو سن 50 - 60 سالگي به خودشون بيان.
ازراعیل
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۸
سلام منم به این درد دچار شدم از سه جهت زندگیم که همه منو به این جا رسوندن الان نزدیک 5سال دیگه به جایی رسیدم که نمیتونم یه قطره اشک بریزم دیگه چیزی نیست که دلم براش بسوزه ودیگه چیزی برای ازدست دادن ندارم به چیزی شبیح ازراعیل تبدیل شدم خیلی پرخاشگر تا حد مرگ چون دیگه وقتی یه زخم چاقو میخورم تو دعوا دیگه درد ندارم شاید به خاتر اینه که یه زخم بزگتردارم ازهمون بچه گی وقتی تونستم اطرافمو درک کنم فهمیدم این دنیا جای خیلی بدیه من همه پل های پشت سرمو خراب کردم دیگه خودم هم نمی خام فقت روز به روزبه بدتر شدنم کمک میکنم ولی به شما میگم که حتا کوچکترین چیز توزندگیتون حتا خوردن یه استکان چایی با یه عزیز میتونه یه رشته نخ باشه که از سقوط کردن تو این چاه جلو گیری کنه فقط سعی کنین تنها و بیکار نباشین تقدیم به همه آرزو به مرگها
ندا
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۴
خوب بود اما به شرط اینکه بشه عملیش کرد وقتی همه به عنوان یه افسرده میشناسنت دیگه اگه هم بخوای نمیتونی از خودت حرکتی نشون بدی چون همه به تو نگاه می کنن و فکر میکنن دیوانه شدی
lida
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۴
سلام دوستلن...با این اوصافهمع مون افسرده ایم ...دلیلش فقط ناشکریه..
رویا
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
من رویا.19سالمه وفک کنم وضع من خیلی ازشمابدتره.1.5سال پیش بامردیکه17سال ازم بزرگتربوداشناشدم.مجردبود.قسم به قرانوبه جان مادرش خوردکه قصدش باهام ازدواجه.طیاین رابطه دختریموازدست دادم.حالاهم بخاطراینکه نمیخادمنوبگیره میگه کارمن نیس.هیچ مدرکیم ندارم.ازهمه بدترمن بدجوری وابستشمومیخادبره خارج ازکشورواگه اون بره دق میکنم.بهم میگه من باتوازدواج نمیکنم.من تویه14سالگی پدرموبخاطربیماری سرطان ازدست دادم.اون منوبازی داد.حالاهم که بهش مثل دیوونه هاوابستم میخادترکم کنه.باهرکسیم ازدواج کنم بخاطردخترنبودنم طلاقم میده.کنکورم قبول نشدم.تویه اوج ناامیدی ام.نمیتونم خودکشی کنم.میترسم.شماهابگین چکارکنم؟توروخدااااااااااا.هرچقدازخداکمک خاستم انگارصدامونمیشنوه.خاهش میکنم کمکم کنید؟من دارم نابودمیشم
شهرزاد
۲۲:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
منم 19سالمه.از همون بچگی آروم بودم،اما شاد بودم و با خداام بودم.
اما 4سالی هست که افسرده شدم همش فک میکنم که یه اتفاق بد واسه خانوادم میوفته وکلی گریه میکنم.
قبلا شاگرد اول بودم و باهوش.اما حالا 2ساله که پشت کنکور موندم
همش خسته ام و میخوابم . نماز نمیخونم
همش به خدا میگم فقط واسه سرگرمی مارو افریدی
هرکار بخوام بکنم خیلی طولش میدم.
احساس میکنم کسی دوسم نداره حتی خودم :(
حالم بده :(((
اما 4سالی هست که افسرده شدم همش فک میکنم که یه اتفاق بد واسه خانوادم میوفته وکلی گریه میکنم.
قبلا شاگرد اول بودم و باهوش.اما حالا 2ساله که پشت کنکور موندم
همش خسته ام و میخوابم . نماز نمیخونم
همش به خدا میگم فقط واسه سرگرمی مارو افریدی
هرکار بخوام بکنم خیلی طولش میدم.
احساس میکنم کسی دوسم نداره حتی خودم :(
حالم بده :(((
فاطمه
۱۰:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۳
منم داغونم
فاطمه
۱۰:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۳
منم افسردگي شدید دارم دو سال پیش ازدواج کردم حالا دارم به زور زندگي رو تحمل میکنم هیچ عشقی برای ادامه زندگي ندارم همش فکر خود کشی تو سرمه ی بارم خودکشی کردمو تا پای مرگ رفتم ولی عمرم به دنیا بود
مريم
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۴
من مريم..ى دختر23ساله.. بخاطرحس تنهايى م دانشگاه نرفتم..سراغ هرکاريم رفتم نصفه کاره ولش کردم.. چون توزندپيم هدف نداشتم.. وهنوزم ندارم.. موقعيت ازدواج زيادداشتم اماترسم ازازدواج نذاشت تن ب ازدواج بدم.. بااينکه هيچ شکستى نداشتم وکسى ک عاشقم بود وازخودم روندم واس همين مساله.. ب شدت احساس تنهايى مى کنم.. ودوست ندارم باکسى ارتباط برقرارکنم اين درحاليه ک ارتباط عمومى واعتمادبنفس خوبى ام دارم.. نمى دونم اصلااين مشکلم چيه.. شايدهمش دنبال چيزاى خاصم واين منونااميدکرده. چون يکم تنبلم ولوس باراومدم..خلاصه خاستم بگم اگه کسى مثل منه بگه تابيشتراجبش حرف بزنيم.. چون ب نظرمن هيچکس کامل نيست وهمه ى مشلاتى دارن پس همينکه ماقبول داريم مشکلمونويعنى خيلى ازبقيه جلويىم.. باحرف زدن خيلى ازمشکلات حل ميشه.. اگه بخايم..
شقایق
۰۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
مطالبتون خوب بود من خیلی از افسردگی رنج می بردم اما از وقتی تنتاک خریدم دیگه مشکلم حل شده دیگه با تن تاک افسردگی معنا نداره
سبحان
۲۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۶
شما چه می فهمین افسردگی چیه ! طرف ناراحته که بابش رو از دست داده یا وضع مالش بده یا ... اینا که چیزی نیست فکر کنین مشکلات جسمی تو بدن و صورتتون داشته باشین. من وقتی 5 ثانیه تو چشم یک نفر حتی مادرم نگا می کنم اشک تو چشام جم میشه از خجالت.وقتی مامانم بهم می گه خوشگل قلبم می ریزه بغضم می گیره سریع می رم تو اتاقم تو دانشگاه وقتی یه اشنا می بینم می رم 10 دقه دور می زنم فقط بره این که باهاش چشم تو چشم نشم که بغضم نگیره بماند این فقط یگی از مشکلاتمه. هر شب قبل خواب اشهد میگم. خدایا به حق حضرت زهرا همین امشب مرگ من رو برسون.
محمد
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
علت تمام افسردگی ها به خاطر مقایسه. است. مقایسه نکنید خود را با دیگران. لذت ببر از زندگی. لذت. بی خیال همه چی. موزیک ارام بخش گوش کنید. به هیچ وجه به گذشته فکر نکنید. استارت کارو از همین الان بزنید. تغییر ایجا د کنید تو خودتون. به فکر کسب درامد. تغییر پله. پله. موفقیت. هیچ وقت یک راه ندارد. یادتون باشه خودتونو مقایسه نکنید. از توانایی های خودتون استفاده کنید. ا
غرق شده
۲۱:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
خواهشا اینقدر شعار ندید .آدم وقتی کسی یا چیزیرو از دست بده دچار افسردگی میشه.من معتقدم آب رفته به جوی برنمی گرده.من افسردگی شدید دارم به خاطر همه نداشته هام و به خاطر همه چیزهایی که از دست دادم.هیچ درمانی نتونست حال منو بهتر کنه فقط زمانی حالم خوب میشه که برگردم به گذشته و خیلی چیزهارو عوض کنم.فقط اینو بدونید با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشه...