محمد مايليكهن با ارسال نمابري به ايسنا با اعلام استعفا بخشهاي از متن استعفانامهي خود را اصلاح كرد.
به گزارش ايسنا، محمد مايلي كهن پس از نشست روز دوشبه در فدراسيون فوتبال امروز رسما از سرمربيگري تيم ملي فوتبال ايران استعفا كرد.
در متن استعفا نامهي "مايلي كهن" كه به ايسنا ارسال شده آمده است: مربي شدن چه آسان، آدم شدن محال است.
نميدانم چه بگويم، چه بنويسم اما، به قول مجري محترم برنامه نود، اين روزها بلوايي در فوتبال ما به وجود آمده كه قداست آن را زير سوال برده كه همه آن ناشي از بيانيه احمقي به نام مايلي كهن است!!؟
بله؛ محمد مايلي كهن. اين مزدور به مردم و ميهن، كه به يكباره تمام قداست و زيبايي فوتبال ما را شكسته و تنها نيمه خالي ليوان را ميبيند و همواره فرياد سر ميدهد. اي مردك (مايلي كهن) چگونه به خودت اجازه دادي با الفاظي همانند گنده باقالي، كوتوله و ... تقدس شعاري حماسي چون توپ، تانك، فشفشه و ... را از بين ببري؟. شعار پرمحتوا و زيبايي كه در عين سادگي در مقاطع مختلف كاربرد آساني داشته؛ نه تنها در رابطه با مايلي كهن، بلكه ديگران نيز از آن بيبهره نميمانند. (داور، بازيكن، مربي و ...).
اي خائن! (مايلي كهن) آدم بيمنطق و نادان، چرا و با كدام منطقي، به هنگام مسابقه تيمت (سايپا ـ استقلال تهران)، هنگامي كه همه شعار ميدادند؛ توپ، تانك، فشفشه، مايلي كهن و... تو نادان بر روي صندليات نشستي و دم برنياوردي؟ چرا با ديگران همآواز نشدي! تازه گناه بزرگتر از آن اينكه، چرا گوش پسرت را (از معدود دفعاتي بود كه در ورزشگاه حاضر ميشد) را نكشيدي و به او نگفتي كه پسرم تو هم اين شعار زيبا و بيمانند را هم صدا با تماشاچيان فهيم زمزمه كن؛ توپ، تانك، فشفشه و ...
پسرم آنها به دليل حضور مبارك تو در كنار من سنگ تمام گذاشتند و دارند پدرت را بيش از هميشه مورد لطف و تشويق خود قرار ميدهند!!؟
پسرم هيچ ميداني كه پدرت در تمامي دوران قهرمانياش اين گونه مورد لطف و محبت قرار نگرفته بود! به راستي مزدور، خائن، گلادياتور، با كدام منطق و جسارتي به خود اجازه دادي تا بازيكنانت بدون غل و زنجير در ميدان مسابقات حاضر شوند!!؟
اي مردك عقبمانده از هزارهي سوم! با كدام جسارتي اين همه اتحاد و همدلي بين تماشاگران را ناديده گرفته و درصدد آن هستي تا در بين آنها ايجاد فاصله و اختلاف كني؟. چگونه است كه چشمانت را بستي و بهترين تماشاگران دنيا را نميبيني. بيشتر اين عقبافتادگي به خاطر اين است كه نميخواهيم تماشاگرنماهاي واقعي را از كانال همسايه ببيني، هر چند؛ چند بار دعوت شدي و ديدي كه تماشاگرنماها چگونه وقتي بازيكنانشان گل ميزنند ميروند و آنها را در بغل ميگيرند. اگر آنها تماشاگرنما نبودند كه ميبايستي تيكهي بزرگه بدنشان، گوش آنها ميشد. اي دربه در! اگر آنها تماشاگرنما نبودند كه فاصله سكوهاي تماشاچيان با زمين مسابقه از بين نميرفت و بين آنها بايد خندقي كنده ميشد!
بله آنها تماشاگرنما هستند كه پس از اتمام بازي براي هر دو تيم دست ميزنند. اصلا آنها نه تنها تماشاگرنما هستند بلكه شرف و غيرت و مردانگي ندارند! مگر ميشود تيم مورد علاقهشان بازي را واگذار كند و آنها براي تيم خود و تيم رقيب دست بزند؟ مگر ميشود تيم مورد علاقهشان در پايان مسابقه بازي را واگذار كند و رگ گردنش بيرون نزند؟ مگر نميداني كه اين مسابقه آخرين مسابقه تيم مورد علاقهتان ميباشد، پس بايد بر اساس اصول حرفهاي گري به هر طريق ممكن و با هر ترفند در اين مسابقه پيروز از زمين خارج شد؟
خوب اينها را كه ديدم و شنيدم به خود آمده و گفتم: "پس اي آدم كوتوله! اين اراجيف چي بود كه در بيانيه اول نوشتي. اين همه غوغا و بلوا در فوتبال نجيب و پاك ما بوجود آوردي!؟". از خودت خجالت بكش و به خاطر اين همه پاكي، دوستي، صميميت، اتحاد، مردانگي، تماشاگر خوب، داور خوب، مربي خوب، استاديوم خوب، فدراسيون خوب، روزنامه خوب، خبرنگار خوب و خيلي خوبهاي ديگر و به خاطر اينكه قداست اين همه خوبيها را شكستي از همه معذرت بخواه و طلب عفو كن و با صداي بلند بگو: من لايق و شايسته مربيگري تيم ملي كشوري را كه اين همه خوبيها در فوتبال آن موج ميزند را نداشته و از اول هم اشتباهي بوديم.
و در واقع اشتباه بوديم.
عجيب است كه ميخواهند رودهدرازي نكنم اما، اين پسره عليرضا (نوهام) وقت گير آورده و برايم اين شعر را ميخوانه:
يك توپ دارم قلقلي........ سرخ و سفيد و آبي ....... ميزنم زمين هوا ميره ........نميدوني تا كجا ميره.
بهش ميگم بابا، عليرضاي بهتر از جونم! تو هم وقت گير آوردي عزيزم؟ اما به خودم ميآم و ميگم مثل اينكه اين پسر3 ساله از من كوتولهي 55 ساله عقلش بيشتره. ميگم راست ميگي عزيزم، عجب توپي، عجب صفايي، عجب معرفتي، عجب مروتي، عجب مردانگي، عجب انسان دوستي، بابا عليرضا جونم، ميشه به من هم يكي از اون توپها را بدي؟ با همان پاكي و صداقت صميميت و معصوميتت.
محمد مايلي كهن؛ از همه جا رانده و مانده اما، يارب نظر تو برنگردد.